الــــهــی نگـــاهــی

الــــهــی  نگـــاهــی

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
آواز خدا همیشه در گوش دل است
کو دل که دهد گوش به آواز خدا؟
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
بشوی اوراق اگر همدرس مایـے
که علم عشق در دفتر نباشد
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نیـے جان من،خطا این جاست

قرآن

معرفی کتاب

کانال تلگرام الهی نگاهی

بایگانی

۵۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۰ ثبت شده است

کفر در لغت یعنی پوشاندن...
در اصطلاح یعنی پوشاندن ذهن خود با هر چیزی که مانع دیدن حق و حقیقت شود...
پس برداشت می شود که کفر باعث غفلت می شود...
غفلت از حقایق...
روش دنیا گرایی و مادی گرایی امروز که یک نمونه کوچکش رو در پیامهای بازرگانی هم میبینیم!
نمونه کوچکی از کفر است...
چرا که با وجود توجه دائم به اینها انسان از حقیقت خویش و اساس خلقت و اصل غافل میشه...
برای رهایی از این غفلت...
انسان باید به ماورای ماده فکر کنه!!!!
از این ظواهر و اون حواس ظاهری بیرون بره...
وقتی خیلی انس بگیریم به این چیزایی که به چشم ظاهر مبینیم....
دیگه جدایی ازشون سخته...
فکر نکردن هم بهشون سخته...
کماکه میبینیم بعضی ها کلا ذهنشون با ظواهر خو گرفته...
نکته ای که ما میخوایم بهش برسیم...رفتن از کفر به سمت ایمان است!!!!!
به این جمله توجه کنید و مدتی در آن اندیشه کنید!

 

 ****

فکر کردن به ماورای حس باعث می‌شود که تفسیر امور از مادیت فراتر رود و به باور معنوی برسد که به ایمان می‌انجامد.

 

اگه  قسمت شده باشه برید کناردریا...
حتما یه منظره ای با این خصوصیت به چشمتون اومده...
دریا...بعدش خط افق بعدش آسمون...

هممون میدونیم که این خط افق که میبینیم...سقف بینایی ماست نه انتهای دریا!
عظمت خالق هم تقریبا همینجوریه...ما تو دنیا تا یه جاییش رو میبینیم...
اما نباید این مقدار از عظمت خدارو که میبینیم در حال عادی...
به منزله نعوذبالله محدودیت خدا تا همین حد تلقی کنیم!

****
برای کسب خیلی از علوم و آگاهی ها باید ســـفر کرد!
اگه ما بخوایم افق های تازه ای از دریا رو ببینیم...باید چه کنیم؟
یه قایق سوار میشم و میریم جلو...و همین جور که به این ســـفر عـــرضی ادامه میدیم...
افق های تازه ای از دریا رو میبینیم...


اما بعضی ها زرنگند تو این دنیا...
میخوان به جای سفر عرضی سفر طولی کنند تا عظمت دریا رو ببینند!
وسیله پروازی در دسترس ندارند اما میان  میرن طبقه بالای یه برج تو یه بندر...
یا با تله کابین میرن رو یکی از کوه های اطراف ساحل...
از اون بالا عظمت دریا رو کامل که نه ولی بیشتر میبینن!
عرفا نیــز همینجورن تو دنیا...
یه خورده از دنیا میرن بالا...
از بالا به قضایا نگاه میکنن...
بعد چی میشه؟؟؟؟
عَظم الخالق فی أنفسهم فصَغر ما دونِه فی أعیُنهم!
وقتی یه قایق کنار ساحل اون پایین برامون بزرگ بوده ولی وقتی میایم بالا
دیگه اصلا چنان با عظمت دریا مواجه میشیم که به اون قایقه توجه هم نمیکنیم!


انسان ذاتاً از عظمت یه ترسی داره!
پس این علما و عرفا و اولیا الله وقتی عظمت خدارو میبینن...در برابرش خاشع میشن!
چون متوجه شدند که خدا چقدر بزرگه و ما چقدر کوچکیم!

چنانچه قبلا گفته بودم...
ما مسافریم...
وقتی از این دنیا میریم سفر میکنیم دیگه!!!
پس یکی میپرسه اون سفر از دنیا به برزخ چجوریه؟
خب ما میگیم...
برزخ مث اینه که سوار هلی کوپتر بشیم...
کلا از دنیا میایم بیرون...
وآخرت مث اینه که کلا با هواپیما سفر کنیم...


یادمون باشه هیـــچ وقت نمیتونیم کل عظمت خالق رو ببینیم...
چون اصلا کل نداره!
بی کران است...

بچه ها رو دیدید یه جای تاریک باشن همراه باباشـــون...

میگن بابــــا...جایی نریــــا من میترسم...

بابام جواب میده: نه عزیزم قربونت برم من همینجام ،کنارتم ،نترس خوشگلم...



فَإذا سألکَ عِبادی عنّی فإِنّی قَریبٌ...

أُجیبُ دَعوةَ الدّاع إذا دَعان

حدیث نفس:

یک دقیقه نسیم خنک غروب پنجشنبه بهشت زهرای شهرمان را(که مرا از دنیا بیرون میبرد)
به تمام درس و دانشگاهم ترجیح میدهم...

بعضی ها در قیامت کور محشور میشن...

از خدا میپرسن...

---> قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَى وَقَدْ کُنتُ بَصِیرًا؟؟؟


خدایا منکه بینا بودم چرا کور محشورم کردی؟
خدا هم در جواب چی میگه؟



---> قَالَ کَذَلِک أَتَتْک ءَایَتُنَا فَنَسِیتهَاوَ کَذَلِک الْیَوْمَ تُنسی!!!


آیات ما برایت آمد و تو فراموشش کردی ، و همانطور که آیات ما برایت آمد و تو فراموشش کردی ، امروز فراموشت کردیم!!!


(خلاصه معنا اینکه کور محشور شدنت در امروز که هیچ چیز را نبینی ، به جای فراموش کردنت آیات ما را در دنیا است ، و هدایت نشدنت به هدایت ما در دنیا ، مثل هدایت نشدنت به راه نجات در امروز است ، باز به عبارت دیگر اگر امروز کور محشورت کردیم ، عینا به مانند آنچه در دنیا کردی مجازاتت نمودیم)
*****

دیـــــگه حرفیــــه؟؟؟



تا حالا دید وقتی یه دختر کوچولو که دستبند طلا دستش میکنن...؟

بعد یه نفر تنها یه جا گیرش میاره میگه:
 بیا اینجا ببینم دختر گلم...این چیه تو دستت؟
این شکلاتو بگیر به جاش اونو بده مـــن...باشه؟
بعد اون کوچولو هم فوراً دستبند بهش میده و شکلاتو میگیره!

بعضی از ماهام تو ماه رمضون همینجوریم...
اون دختر کوچولوه چون قدر و ارزش دستبند طلاشو نمیدونست..
فورا اونو با یه شکلات که یک هزارم اونم ارزش نداره، عوض کرد!
ماهم گاهی وقتا قدر ماه رمضونو نمیدونیم...
30 روز روزه میگیریم و یه ختم قرآن نمیکنیم...
یه ساعت نمیشینیم رو یه آیه تدبر کنیم!
بعد هم که عید فطر شد خوشحــــال!!!!
که دیگه گشنگی نباید بکشم...
این در صورتیه که:

امام سجاد(ع) با دیدن هلال ماه رمضان
لبخند میزد و با دیدن هلال ماه شوال اشک می ریخت...
****
ساده از دستش ندیم!!!!


از خدا نخواهیم که ازمون امتحان نگیره!
یا آزمایش نشیم!


ازش بخواهیم که تو آزمایشا و امتحانا کمکمون کنه...
تا انشاالله ازشون سربلند بیرون بیایم !

ما مسافریم ...
ما سالک و مسلکیم
زاد و توشه راه، اخلاق است!
اخلاق، وابسته به معرفت نفس است!
محال است که کسی خود را بشناسد، و خدا را نشناسد!

اگه خدارو مداوم یاد کنی...
خدام همیشه ازت یاد میکنه!
*****
خـــوب فکر کنیم رو این جمله!