الــــهــی نگـــاهــی

الــــهــی  نگـــاهــی

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
آواز خدا همیشه در گوش دل است
کو دل که دهد گوش به آواز خدا؟
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
بشوی اوراق اگر همدرس مایـے
که علم عشق در دفتر نباشد
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نیـے جان من،خطا این جاست

قرآن

معرفی کتاب

کانال تلگرام الهی نگاهی

بایگانی

۱۷ مطلب در آبان ۱۳۹۱ ثبت شده است

بعضیا میگن ما تو این دنیا و این کشور آزادی نداریم...

هر کاری بخوایم نمیتونیم انجام بدیم!...

ازین حرفا...

در نگاه اول میبینی راست میگه!

واقعاً هر کاری بخوای نمیشه انجام داد...

خیلی وقتا اذیت میشی از یه موضوع، هیچیم نمیتونی بگی!

تحت فشاری اما چاره نداری جزاینکه تحمل کنی...

اینجاست که آدم طغیان میکند...

میگه برا چی عبادت خدارو کنم؟

همینجور گرفتار هستم...دیگه حوصله نماز روزه خمس و...ندارم!

و...

حالا ببینیم اشکال کار کجاست واقعاً؟ اصلاً اشکال داره؟

حقیقت اینه که ...

تعریف ما از آزادی نمیتونه درست باشه!

 دنیـــا بر اساس یک اصولی بنا شده که تعریف مارو از آزادی نقض میکنه!

1- آدمی در گرو اعمال خویش است!

آقا آدم نون زحمت خودشو میخوره!

تا کاری انجام ندی نتیجه ای نمیگیری!


2- عدالت وجود داره!

یعنی اینکه اگه من بدی کردم و شما خوبی کردی نتیجه کارمون یکسان نیست!
اگه من کم زحمت کشیدم شما زیاد کشیدی یکی نیستیم! من درس نخوندم شما خوندی...

**

از طرف دیگه من میگم همینکه بخوام هـــرکاری دوس دارم بکنم، خودش
یک نوع فرمان بردن محض و بردگی 1 نفر است که اسمش "نفس خودم" است...
پس این اسارته نه آزادی!

چرا اینو نمیفهمیم؟

!

حالا بیــاییم و آزادی را تعریف کنیم!
ما میگیم انسان مخلوقه!
و یک خالق داره!

یعنی ما بنده ایم و خدا ارباب!
درست؟

حالا برای اینکه این بنده آزاد باشه باید اربابش سندآزادیشو امضا کنه! نه؟

من میگم اربــــاب گفته:

"اطعنـــی فی ما امرتک، اجعلک تقول لشیء کن فیـــکون!"


دیگه توضیحم نمیخواد!
 :)

التماس دعا

یاعلی

 

همیشه یادت باشه...

گناه بده اما اینکه آدم احساس گناه (شرم و خجالت) کنه خوبه!


شما تا وقتی کنار دریا باشی شاید آنچنان ترسی ازش نداشته باشی...

اما اگر یکی دستتو بگیره از سطح دریا بیاره بالا...

عظمت دریا رو بیشتر حس میکنی...

ترست ازش بیشتر میشه!

...

هر چه هم اطاعت خدارو بکنیم باز هم کم است!

با این اعمال ناخالص یا نیمه خالصمون!

یادت باشد!

اگر فکر کردی خودت آدم بزرگ و ارزشمندی هستی به معنای این است

که هنوز اون پایینی ..بالا نیامدی...اوج نگرفته ای تا که ببینی عظمت یعنی چه!

!

عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی اعینهم!

این به گفته علی (ع) از صفات متقین است!

این جمله حقیقتی ست که تا قسمت اولش (عظم الخالق فی نفسک) اتفاق نیافتد

به قسمت دوم ایمان نمی آوری!


!

چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست؟

که خدمتی بسزا ، بر نیامد از دستم

*عید سعـــید غدیر بر همه شیـــعیان جهان مبارک*

دست بردار از دهان! حرفی بزن! چیزی بگو!

من که می‌دانم تو از فریاد لبریزی! بگو!

آشنا کی می‌شود هرکس که از دور آمده ست؟

کی از این دل‌مرده‌ها جز بوی کافور آمده ست؟

ناکسان در خانه خود نیز محرم نیستند!

در سپاهت مردهای بی جگر کم نیستند!

در بزنگاه یقین عمری ست دل دل می‌کنند!

غالباً حین سفر هم فکر منزل می‌کنند!

بعد از این دل‌خوش نشو با بیعت شب‌کورها

می‌شود با دانه ای بسته دهان مورها

روی نرمت سفلگان سست را گستاخ کرد

ناکسی آمد مساجد را شبیه کاخ کرد

گر میسّر بود از زن خانه‌ای می‌ساختند!

در حیاط کعبه هم میخانه‌ای می‌ساختند!

حکم بی چون و چرا را هم به شورا می‌برند!

گاه دستور خدا را هم به شورا می‌برند!

معتمد کی می‌شود هرکس سخن چینی کند ؟

کی خدابین می‌شود هرکس که خودبینی کند؟

بود از اصحاب اما خطبه چون اضداد گفت!

او که قبل از هرکسی آمد « مبارک باد» گفت!...

منبع: خبرگزاری فارس

میلاد دهمین آفتاب تابناک امامت و ولایت،

امام هادی النقی (ع) بر تمامی شیعیان مبارک باد!

***

عیدی شما باشد:

از حکیمی پرسیدند:

اگر رفتی آن دنیا و از تو پرسیدند که چه آوردی؟ 

جواب تو چیست؟

عرض کرد:

درویشی که به درگاه سلطان می رود به او نمی گویند چه آوردی؟

میگویند:

چه می خواهی؟

زبـــاغ پیرهنت چون دریچـــه ها واشد

بهشت گمشده پشت دریچه پیدا شد

رهــا زسلطه پاییـز در بهــــار اطاق

گلی به نام تو در بازوان من وا شد

به دیدن تو همه ذره های من شد چشم

و چشــم ها همه سر تا به پا تماشا شد

تمــام منظره پوشیده از تـو شد یعنـی

جهان به چشم دل من دوباره زیبا شد

زمانه ریخت به جامم هر آنچه تلخانه

بــه نام تـــو کـه در آمیختم گوارا شد

فرشته ها ، تو و من را بهم نشان دادند

میان زهــــره و مـــاه از تو گفتگوها شد

تنت هنوز به اندازه ای لطافت داشت

کـه گل در آینه از دیدنش شکوفا شد

شتاب خواستنت این چنین که می بالد

به دوری تـــو مگر می توان شکیبا شد؟

امید وار نبــــودم دوبــــاره از دل تـو

که مهربان بشود با دل من اما شد

دوبـــاره طوطیک شوکرانــــی شعرم

به خند خندِ شیرین تو شکرخا شد

قرارنامه ی وصل من و تــــو بود آنکه

به روی شانه تو با لب من امضا شد

سخت است دل داشته باشی...

دلت خون باشد...

سکوت کرده باشی...

عصر جمعه هم از راه برسد....

هوا هم ابری یا بارانی باشد...

زندانی باشی در یک اتاق...

که فقط یک پنجره دارد!

***

سخت است!

میگم سکـــــوت که بکند آدم...صداهایی میشنود...

خوب که دقت میکنی میبینی این صداها صدای حرف زدن است!

بیشتر سکوت میکنی میبینی این حرفها جواب سوال های تواند!

و کسی که جواب سوالهایش را گرفته راه را پیدا کرد و فقد هدی!

هدایت شد!

پس گوش بده! و سکوت کن!

هیـــــــس!

.

.

.