بعضیا میگن ما تو این دنیا و این کشور آزادی نداریم...
هر کاری بخوایم نمیتونیم انجام بدیم!...
ازین حرفا...
در نگاه اول میبینی راست میگه!
واقعاً هر کاری بخوای نمیشه انجام داد...
خیلی وقتا اذیت میشی از یه موضوع، هیچیم نمیتونی بگی!
تحت فشاری اما چاره نداری جزاینکه تحمل کنی...
اینجاست که آدم طغیان میکند...
میگه برا چی عبادت خدارو کنم؟
همینجور گرفتار هستم...دیگه حوصله نماز روزه خمس و...ندارم!
و...
حالا ببینیم اشکال کار کجاست واقعاً؟ اصلاً اشکال داره؟
حقیقت اینه که ...
تعریف ما از آزادی نمیتونه درست باشه!
دنیـــا بر اساس یک اصولی بنا شده که تعریف مارو از آزادی نقض میکنه!
1- آدمی در گرو اعمال خویش است!
آقا آدم نون زحمت خودشو میخوره!
تا کاری انجام ندی نتیجه ای نمیگیری!
2- عدالت وجود داره!
یعنی اینکه اگه من بدی کردم و شما خوبی کردی نتیجه
کارمون یکسان نیست!
اگه من کم زحمت کشیدم شما زیاد کشیدی یکی نیستیم! من درس نخوندم شما خوندی...
**
از طرف دیگه من میگم همینکه بخوام هـــرکاری دوس دارم
بکنم، خودش
یک نوع فرمان بردن محض و بردگی 1 نفر است که اسمش
"نفس خودم" است...
پس این اسارته نه آزادی!
چرا اینو نمیفهمیم؟
!
حالا بیــاییم و آزادی را تعریف کنیم!
ما میگیم انسان مخلوقه!
و یک خالق داره!
یعنی ما بنده ایم و خدا ارباب!
درست؟
حالا برای اینکه این بنده آزاد باشه باید اربابش
سندآزادیشو امضا کنه! نه؟
من میگم اربــــاب گفته:
"اطعنـــی فی ما امرتک، اجعلک تقول لشیء کن
فیـــکون!"
دیگه توضیحم نمیخواد!
:)
التماس دعا
یاعلی