خدایا...
مانده ام این چه حکایتیست...
این دل...
میشکند...
خرد میشود...
میبریش...
می آوریش...
طوفانی میشود...
باران می اید...
سنگ میشود...
میمیرد و زنده میشود...
ولی
من هنوز هم دل دارم!
عاشقی حکایت غریبیست!
شاید نفهمی چه میگویم...
شاید به ظن خود یار من شوی...
اما غریب است...
غریب!
دلی دارم پریشان پریشان
دلی آواره و سر در گریبان
مانده ام این چه حکایتیست...
این دل...
میشکند...
خرد میشود...
میبریش...
می آوریش...
طوفانی میشود...
باران می اید...
سنگ میشود...
میمیرد و زنده میشود...
ولی
من هنوز هم دل دارم!
عاشقی حکایت غریبیست!
شاید نفهمی چه میگویم...
شاید به ظن خود یار من شوی...
اما غریب است...
غریب!
دلی دارم پریشان پریشان
دلی آواره و سر در گریبان