سلام...
قدیمیا و بزرگترا اگه ازشون بپرسیم الان تو چه وضعیتی هستیم میگن : الان از کوه سرازیر شدیم...
بله خلاصه به همین سرعت نیمه ماه مبارک هم تمام شد و امروز از قله عزم پایین اومدن کردیم...سرعت تو این نیمه انگار بالاتره، چشم به هم بزنی عیده...فضیلت این نیمه هم بیشتره مخصوصاً دهه آخر! اصلاً روایت داریم پیغمبر (ص) دهه آخر رخت خوابشونو جمع میکردن کلاً...انگار شبا رو به عبادت و تفکر میگذروندن...
امروز میخوایم باهم در مورد گدایی، شیرین زبانی و مطالبه احسن صحبت کنیم....
![](http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1392/2/21/321336_344.jpg)
خوش زبونی نعمته، باور کنید!
نمیدونم، آمـــار دستم نیست بگم...تو این دنیا چقـــــــــــدر آدم هست که داره نونِ زبونشو میخوره! این گداها رو دیدید بعضیاشون بلد نیستن گدایی کنن، اصلاً آدم نگاشونم نمیکنه رد میشه گاهی و بعضیاشون چنــــان التماسی می کنه که دل آدم بدرد میاد...یادمه یه زمانی زیاد جلو پارک دانشجو رد میشدم یا داخلش میرفتم، یه دختر کوچولوه بود دست فروشی میکرد، شاید سه سال بیشترم نداشت، اصلاً یه جوری با چشماش نگا میکرد آدمو که میخواستی الکی کمکش کنی...هی می رسید به من میگفت عمو یه دستمال جیبی ازم بخر...چنان با آداب کارشو انجام میداد که خلاصه سخت میشد ازش به سادگی رد شد....
ازین حرفا بگذریم، گاهی خوبه آدم گدایی یاد بگیره...خوش زبونی و شیرین زبونی یاد بگیره، اما قبلش بدونه "از چه کسی باید گدایی کرد"!
گدای زرنگ نمیاد بره تو محله فقیر نشین و پایین شهر...چون بعضی جاهاش ممکنه دارایی خودشم بر باد بده...باید بری سمت بالا شهر اونجا پاتوق داشته باشی...از میدون تجریش بیاید سمت پایین ولی عصرو یه عده نشستن کنار خیابون ساز میزنن ( اعم از سنتور، ویلون، ارگ و...) وقتی میبینیشون گاهی ممکنه حس کنی واقعاً وضع مالیشون از خود شما بهتره! کاسشو من دیدم 10 هزار تومن 10 هزار تومن مردم کمک میکردن... :)
ازین حرفا که بگذریم، "یا ایها النّاس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید"....
اگر میخوای ساز بزنی، میخوای گدایی کنی، میخوای ناله بزنی، میخوای بگی مریض دارم یه کمکی کنید، میخوای به من بدبخت بی نوا کمک کنید، میخوای هــــــــر فعالیت مشابه انجام بدی، " نزد کسی برو که نیازمند نباشه خودش! یا کسی که آبرو داره نزد سلطان بی نیاز!" چون گاهی میگن "اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد/ گناه بخت پریشان و دست کوته ماست" خلاصه اگه دستت به خونه کریم نمیرسه به "ملازمان سلطانِ کرم" رو بنداز...
مرحوم شیخ محمد بهاری ( رضوان الله تعالی علیه) به شاگردشون فرمودن "برای خدا شیرین زبانی کن"....نامه زیر رو در جواب شاگردشون دادن:
"جناب مشهدی فلان را عرض می شود إن شاالله موفق بوده و خواهید بود، شنیدم به بعضی از موالیان حقیر عرضه داشته اید که فلانی کاغذی که مشتمل بر مواعظ و نصایح باشد برای من بنویسد. حقیر دو کلمه می نویسم و آن دو کلمه این است که اگر با مجاهده نفس در مقام عمل راه می روی گوارایت باد و اگر خدا نکرده نکبت چاک گریبان را گرفته، در عمل تنبلی ورزیدی و نتوانستی به عمل پیش بروی، لااقل گدایی را از دست مده به تضرع و زاری بکوش در خلوات به دروغی بچسب تا صادق شود، چه این که گدا مجانی طلب است، اگر جدّی داشته باشد، مقصودش حاصل است.
اگر در جواب بفرمایند: مثل تو بنده مفلسی را لازم نداریم. به زاری عرض کن گدای ره نشین سلاطین در عداد بندگان او نخواهد بود. اگر بفرمایند: نافرمانی می کنی. به طریق خوشی عرض کن: هر کس شأنی دارد. اگر فرمودند: قهّاریت من پس در کجا ظاهر خواهد شد. به شیرینی عرض کن: در آنجا که با سلطنت جناب اقدست معارضه کند.
اگر فرمودند:بیرونش کنید. به التماس بگو: نمی روم ز دیار شما به کشور دیگر/ برون کنیدم از این در آیم از در دیگر! اگر بفرماید: قابلیت إستفاضه از من را نداری. جواب عرض کن: به دستیاری اولیای خودت کرامت فرما. اگر رو ترش کند، تبسم کنان التماس کن. اگر از تو اعراض کرد، به زاری دنبال او برو. اگر از خودش مأیوس شدی به أمناء دولتش متوسل شو با صدای بلند بگو «به والله و به بالله و به تالله به حق آیه ی نصر من الله»
منبع: ماهنامه خیمه- ویژه نامه اخلاق.