حرف از اعتماد به "نفس" شد...
ببینید آدم وقتی می خواهد به چیزی تکیه کند، اول از استحکام آن مطلع می شود...مثلاً اگر میبیند "دیوار" است، خب تکیه می کند. اما اگر یک دوچرخه روی جک باشد، تکیه نمی کند. در تاریکی به هر هیکل و جسمی تکیه نمی کند. اعتماد به "نفس" زمانی درست است که آدم نفسش را بشناسد! کسی که ظرفیت خود را بشناسد نه زیاد "محافظه کار" است نه زیاد "بلند پرواز"! یعنی حدود خود را می شناسد و لقمه گنده تر از دهان بر نمی دارد.
میلاد عزیزترین خلق خدا و اولاد گرامیش بر همگان مبارک باد.
مَثَلُ الصَّلاةِ مَثَلُ عَمودِ الفُسطاطِ ؛ إذا ثَبَتَ العَمودُ نَفَعَتِ الأطنابُ و الأوتادُ و الغِشاءُ، و إذا انکَسَرَ العَمودُ لم یَنفَعْ طُنُبٌ و لا وَتِدٌ و لا غِشاءٌ (میزان الحمه،ج6،ص276)
مثل نماز مثل ستون خیمه است ، اگر ستون محکم
باشد طنابها و میخها و چادر کار آیى دارند ؛ اما اگر ستون بشکند نه طنابى به کار مى
آید و نه میخى و نه چادرى.