السلام نام خداست...
شده یه وقتایی دلتنگ کسی بشید، پاشید زنگ بزنید بهش، یا برید به دیدنش، یا قرار بذارید برید بیرون یا...؟ معمولاً وقتی یه مدت از کسی بی خبرید، باهاش تماس می گیرید...بهش میگید یا بهتون میگه: کجایی؟ خبری ازت نیست...؟دیگه یادی از ما نمیکنی؟ بی وفا شدی...و...ازین حرفا!
طبیعت انسانی ما اینجوریه که با هرکی رابطه ات صمیمی تر باشه، نزدیک تر باشه، بیشتر ازش توقع داری که یادت کنه...و این حس دو طرفه است، یعنی اون شخصم انتظار داره بیشتر به یادش باشی، و در عوض اگر این انتظار مدتش زیاد بشه، شخص طبیتاً ناراحت میشه...پیش خودش میگه حتماً طرف سرش گرم چیزی یا کسی هست که یه یادی ازم نمیکنه...و واقعیت هم خیلی وقتا همینه،...یعنی طرف درگیر مسائلی هست که صله ارحام رو فراموش میکنه...خلاصه سرتون رو به درد نیارم...
یکی از ابعاد ذکر خداوند همین حکایتی بود که عرض شد....ما روزانه 5 نوبت باید نماز بخونیم... لکن ذکر به این پنج وعده نماز محدود نشده...بعضی ها نیمه شب هم پا میشن یاد خدا میکنن...بعضی ها رفاقتشون با خدا بیشتره...وابسته ترن...یه ساعت یاد خدا نکنن دلتنگ میشن...فکر میکنم واقعاً دل به دل راه داره...دل خدا هم تنگ اونا میشه...اگه دیر به دیر بیان ناراحت میشه...
آی بزرگوارایی که دارید این مطلبو میخونید، نماز خوندن و قرآن خوندن به همین ظاهری که داره نیست...تسبیح خدا گفتن که با چرخاندن دانه های تسبیح یکی نیست...این نمازی که میخونی، این سبحان الله که میگی باید با دلت باشد...اصل اینه که ذکر رو با توجه و قلبت بگی...خیال میکنی برای چی علمای مخلصین بی قرار بودن تا وقت اذون برسه؟...یکیم مث ما نماز میخونه وسطش هزار تا فکر از سرش میگذره، هزار چیز یادش میاد...خداییش خودت اگر داری به یکی حرف جدی میزنی ببینی سرش تو موبایله، نگاش اونطرفه، حواسش نیست، ناراحت نمیشی؟...یه نکته بگم حسن ختام این بحثم. اگر میخوای ذکرت اثر کنه:
مطیع حضرت حق باش تا دلت آیینه بشه، کم کم وابسته اش میشی، وابسته که شدی زود به زود دلتنگ میشی، دلتنگ که شدی، خود به خود تسبیح میگی، نماز شب میخونی، ذکرت مفید میشه!
ان شاء الله
این داستان ان شاء الله ادامه دارد...