داشتم فکر میکردم با خودم...دیدم... اگه یه روز یکی اومد بهم گفت گنهکار تو آدم نیستی...
چی جوابشو بدم؟؟؟؟
خوب که فکر کردم دیدم راستش جواب ندارم براش...
حرف حقه...
چی بگم؟ بگم نه
دروغ میگی من آدمم؟
نه نمیشه...من که غفلت دارم...گاهی وقتا یادم میره کجام...کیم؟ خدام کیه؟ ..نماز صبحمم قضا میشه...
خب تو قرآن هم اومده "اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک همه الغافلون" ...مگه نه؟
خب پس چرا ادعای انسانیت و آدمیت کنم؟
آدم که با خودش شوخی نداره....یا آدم میشم یا اگه گفتن آدم نیستی چیزی ندارم ج بدم...
...منی که همش به فکر خودمم...و اسیر خودم شدم...اسیر نفسم
...حتی اگه عبادت هم میکنم اونم اخلاص نداره
چه جوابی دارم؟
همین عبادت که میکنم...اگه یک نفر بگه انگیزم برا عبادت چیه؟...آیا واقعا برا خداست؟
برای خداست" یعنی چی اصلا؟ خدا نیاز داره؟....تهشو که در بیاری میفهمی که بیشتر برا خودمه تا خدا ...هرچند خدا گفته و من
یشکرفانما یشکر لنفسه" اما نه اینکه ما همش به این فکر باشیم که خودمون چی میشیم؟چی گیر خودمون میاد؟ "
معنی
عشقو نفهمیدم...دورم از اون و غرق در خودمم...دعا ...نماز...روزه...شب قدر
ها...همشو نگاه میکنی...برا اینه که 2تا حاجت از خدا بگیرم...2تا چیز بهم
بده تا زندگیم راحتتر بشه...
آیا یکبار هم شده بگم من 2 رکعت نماز میخوانم به عشق خدایم...الله اکبر؟
...بگذریم
و تازه باید از اونیکه به من میگه آدم نیستی تشکر هم بکنم...چرا منو به یاد خودم میندازه...و یاد اینکه نباید از خودم غافل بشم