الــــهــی نگـــاهــی

الــــهــی  نگـــاهــی

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
آواز خدا همیشه در گوش دل است
کو دل که دهد گوش به آواز خدا؟
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
بشوی اوراق اگر همدرس مایـے
که علم عشق در دفتر نباشد
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نیـے جان من،خطا این جاست

قرآن

معرفی کتاب

کانال تلگرام الهی نگاهی

بایگانی

۱۰ مطلب در مهر ۱۳۹۰ ثبت شده است

حلالم کنیــــد....



سلام دوستای خوبم...
امروز سلام من همراه میشه با یک خداحافظی...
که شاید برا خودمم سخت باشه...
ولی چاره چیست...
کسی که بریدست از این دنیا و....
این تهران که بوی خدا خیلی کم ازش استشمام میشه...
راهی جز گم شدن تو این دنیا نداره...
تا که....
...
..
.
****
خدایا...
این دم آخری هم به قول یکی
بهت حسودیم میشه...
چون باید این دوستای مهربون رو به تو بسپارم و برم..




شمارو به خدا دوستان...
قرآن رو رها نکنید...
ثتایی میگه:

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازد
 که دارالملک معنا را مجرد بیند از غوغا


وقتی خالی شدی از دغدغه های دنیوی و....
تازه اون موقع حجاب قرآن برات برداشته میشه...
پس یا هنگام نماز و دعا و قرآن خوندن...
خودمونو از این دغدغه ها خالی کنیم...
یا تو فکر خودشناسی و خداشناسی و
یافتن حقیقت نباشیم...
***
خالی شوید...
مثل روح مجرد..
تا پرواز را تجربه کنید!
***
خداحافظ
(اگر امری با من داشتید با ایمیلم در ارتباط باشید!)

بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست  

بگوی اگر گنهی رفت و گر خطایی هست

هزار نوبت اگر خاطرم بشورانی    

 از این طرف که منم همچنان صفایی هست

به کام دل نرسیدیم و جان به حلق رسید 

و گر به کام رسد همچنان رجایی هست


کسانی که گفتند بلی...
بیـــایند...


 باده خاص خورده ای نقل خلاص خورده ای
  بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن

 



یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا  
     
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی 
      
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا

نور تویی سور تویی دولت منصور تویی    

    مرغ که طور تویی خسته به منقار مرا

قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی   
    
قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا

حجره خورشید تویی خانه ناهید تویی    
   
روضه امید تویی راه ده ای یار مرا

روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی   
 
    آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا

دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی       
 
پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا

این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی    

    راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا


وقتی تو یه محیط دریایی هستیم...
به نظر شما این درسته که فقط در موارد زیر از پارو استفاده کنیم؟
و یا حواسمون به سلامتی خودمون باشه...




پ ن: تو زندگی اگه حتی رو ساحل خوشبختی هم دراز  کشیدیم...
باز هم ذره ای از خالق این خوشبختی غافل نشیم...

تو این عکس همه چی روشنه...

گاهی وقتا سعود و اوج گرفتن لازمه...
حتی اگه فقط به خاطر این باشه که از بالا به قضیه نگاه کنیم...


هل من نـاصـرٍ ینـصُــرُنی؟؟؟؟



زین همرهان سست عناصر دلم گرفت

شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

 

زین خلق پر شکایت گریان شدم ملول

آن های و هوی و نعره ی مستانم آرزوست

 

والله که شهر بی تو مرا حبس میشود

آوارگی کوه و بیابانم آرزوست

 

یک دست جام باده و یک دست زلف یار

رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست

 

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر

کز دیو و دل ملولم و انسانم آرزوست

 

گفتند یافت می نشود گشته ایم ما

گفت آن چه یافت می نشود آنم آرزوست

گفت آنچه یافت می نشود آنم آرزوست