الــــهــی نگـــاهــی

الــــهــی  نگـــاهــی

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
آواز خدا همیشه در گوش دل است
کو دل که دهد گوش به آواز خدا؟
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
بشوی اوراق اگر همدرس مایـے
که علم عشق در دفتر نباشد
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نیـے جان من،خطا این جاست

قرآن

معرفی کتاب

کانال تلگرام الهی نگاهی

بایگانی

۷ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

اینکه عرض شد، عقل به بهشت میبرد و جهل به جهنّم، بدین جهت است که اگر دانشمندی...دانشجویی یا هر طلبه ای علم خودش را با موازین خدایی که در درون ماست و موازین شرعی که برگرفته از وحی نبوی است، منطبق نکند، این علم او را به سعادت نمی رساند...اشکال اینجاست که علم گاهی را برای دنیا خرج می کنیم و میخواهیم در کنارش دستورات اسلام را هم انجام دهیم...یعنی اسلام را می بریم در یک گوشه ای از زندگی، و آن را به نماز و روزه و عبادات خلاصه میکنیم...این راه غلط است!

آدم متدین باید از اول صبح که بیدار میشود تا آخر شب که می خوابد، هرجایی هست، بر طبق اسلام رفتار کند! اسلام به معنای عبادت و نماز و دعا و روزه و غیره و ذلک نیست! اسلام یعنی تسلیم خدا بودن...یعنی یک لحظه هم به ذهنت نرود که از او جدایی یا از عذابش در امان! یعنی اینکه همیشه بدانیم "یعلم خائنة الاعین وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ"، "والله مخرجٌ ما تکتمون"، "کلُ نفسٍ بما کَسَبَت رَهینة"، "لیسَ للانسانِ الّا ما سَعی" و...حقیقت است!

کسی که علمش را با دنیا می آمیزد، سود از دنیا شاید بگیرد اما از آخرت نه! اینکه علم بیآموزد که دائم با آن کاسبی کند که هنر نیست! پس کِی دست دیگران را بگیریم؟ اگر پاداشَت را در همین دنیا گرفتی، آخرت دیگر دنبال چه هستی؟

علم باید انسان را بنده ی خدا کند!

درس بخوانیم یا نخوانیم؟ علم بهتر است یا ثروت؟ مدرک فوق لیسانس بهتر از دیپلم نیست؟ اصلاً درس خوندن چه فایده داره!؟جیبت پر پول باشه!... میخوام ادامه تحصیل بدم! پسرم امسال کنکور داره نشسته تو خونه...درصدامو که حساب کردم دیدم تهران قبول میشم...میگن دانشگاه امام صادق (ع) خیلی جوّش مذهبیه...دخترمو میفرستم یه شهر نزدیک درس بخونه...خانم استاد دانشگاهس مجرّده...زنی که شوهر کرد که دیگه درس نمیتونه بخونه؟ با دوتا بچه زیر بغلت میخوای ادامه تحصیل بدی؟ همکلاسیای تو رفتن دکتر مهندس شدن و اونوخ تو...تو خونه نشستی علاف...و...

به جای این حرفها ساعتی بنشینیم و فکر کنیم...از بیخ و بن این سخنان را رها کنیم و تفکر کنیم....تعمّق کنیم!

دنبال چه هستیم؟ علــــم یا مدرک؟ ارزش انسان به چیست؟ به مدرک؟ به علم؟ یا به عقل؟ به سواد؟ اگر دنبال علمیم...کدام علم؟ اگر دنبال مدرکیم...کدام مدرک؟ از کجا؟ بیاندیشیم ببینیم ما به کدام سو می رویم و این علم و مدرک کذایی تا کجا اعتبار دارد؟ راه ما مشخص است! آیه قرآن است..."الی الله مرجعکم جمیعاً" بازگشت همگی شما به سوی الله است! (از طرز بیان واضح است که مبدأ ما هم همانجا بوده!) امام زین العابدین علیه السّلام میفرمایند: أعوذ باللهِ مِن عِلمٍ لا یَنفَع...پناه می برم به خدا از علمی که سودی ندارد...

نگاه نکنیم به این رشته های دانشگاهی...به این مدرک ها...بخدا که اگر این علمی که بدست می آورید شما را اصلاح نکند، شما را به سمت خدا نبرد، سودی ندارد...اگر با این علم خدمتی به اسلام و مسلمین نکنید، چگونه میخواهید جوابگوی سالهای جوانیتان باشید؟

آن چیزی که شما را به بهشت میبرد عقل و آنچه به جهنّم می برد جهل است! علمی که عقلتان را توسعه ندهد سودی ندارد و آنکه بر جهلتان بیافزاید گمراهی است!

سلام......نام خداست...
به بهانه این ایام خجسته که متعلق است به مادرم فاطمة زهرا سلام الله علیها، می نویسم...
هر کس سوره کهف را مطالعه نکرده، حتماً یک نگاهی بیاندازد...مخصوصاً آیه آخرش که معروف است برای بیدار شدن به موقع از خواب خوانده شود!
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ‌ مِّثْلُکُمْ یُوحَىٰ إِلَیَّ....(بگو: من انسانى هستم همانند شما. به من وحى مى‌شود.)
خداوند متعال به پیامبر آخرالزمان صلّی الله علیه و آله و سلّم دستور می دهد که به مردم اعلام کند که من رسول الله "خـَـلقاً" مثل شما مردم هستم...من هم آدمم...راه می روم، نفس می کشم، نظافت می کنم، ازدواج می کنم و...
در جای دیگر سوره احزاب آیه 21 می فرماید:
لَّقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَ‌سُولِ اللَّـهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْ‌جُو اللَّـهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ‌ وَذَکَرَ‌ اللَّـهَ کَثِیرً‌ا
یقیناً برای شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوی نیکویی است برای کسی که همواره به خدا و روز قیامت امید دارد؛ و خدا را بسیار یاد می کند.
پس همان پیامبری که مثل ما بشر بود، همان الگوی حسنه برای عالمیان است! یعنی به طریقی زندگی می کند که می شود بهترین الگو برای بشریت باشد!
یعنی هر مرد و زنی که بخواهد الگو انتخاب کند، بسم الله...حالا یک خانمی می گوید من در خلقت مانند پیامبر (ص) نیستم،...جواب این است:
پیامبر ما یک دختری داشتند، که 18 سال از خدا عمر گرفت، یا به رسم مسلمانی 9 سال بعد از بالغه شدن در دنیا زیست، لکن با همین 9 سال و 18 سال سیدة النّساء العالمین شد! اهل البیت شد. کسی شد که اگر بخواهند به بهترین انسان های روی زمین سوگند بخوریم، می گوییم: الهی بفاطمة و ابیها، و بعلها و امّها و بنیها...
بی بی...خانم خانه بودند...سر کار نمی رفتند...عفیفه و محجبه بودند...در همین نه سال دو دختر و دو پسر تحویل جامعه دادند که لقب پسرانشان سرور جوانان اهل بهشت است و لقب دختر بزرگش مادر مصیبت ها است(به دلیل تحمل زیاد سختی ها و مصائب).
ما تقریباً از این بزرگواران 1400 سال دوریم...عقبیم...ولی لااقل نگاه کنیم ببینیم این بزرگواران که الگوی ما شدند، در دنیا چگونه عمل کردند؟ آیا بغیر طبیعت خَلقی و خُلقی انسان رفتار کردند؟ آیا کارهای عجیب می کردند؟
بارها در قرآن آمده که اطرافیان پیامبر (ص) گاهی باور نمی کردند...می گفتند: بابا این مرد که مثل ما غذا می خوره و تو کوچه و بازار راه میره...ایشون که غیب نمی گه و....
نتیجه گیری را می گذرام بر عهده خودتان....آیا دنبال زندگی بهتری هستید؟ راه سریع تری برای رسیدن به سعادت سراغ دارید؟ الگوی بهتری می جویید؟

این متن را حتماً بخوانید...

نمی دانم چقدر از اسلامی که در قرآن و روایات آمده امروز در جامعه ما رعایت می شود...

اگر می خواهید بفهمید، نگاه به دغدغه ها کنید...نگاه به عمل بر اساس دغدغه ها و نگاه به نتیجه ها کنید!

بد نیست برای اینکه به پاسخ این پرسش برسیم، گاهی بیاییم و دقت کنیم که یک گروهی که مثلاً در کنار خیابان یا در مهمانی یا محل کار، وب سایت خبری، دانشگاه یا هرجای دیگر مباحثه ای می کنند، دقیقاً موضوع بحث شان چیست؟

به حرف های روزانه خودمان دقت کنیم...به درخواست های دیگران از ما و به اهدافی که در یک روز پیش میبریم!

اصلاً به تیتر یک روزنامه ها دقت کرده ایم؟ تلویزیون را که روشن می کنیم، از شبکه یک تا پویا بررسی کرده ایم چه برنامه هایی پخش می شود؟ چه اهدافی دنبال می شود؟

حقیر به این نتیجه رسیدم اینقدر که امروز درعموم ِجوامع بالا به مسائل هسته ای، اقتصادی، سیاسی، نظامی، ورزشی، اجتماعی و... توجه میشود به شخص امام زمان (عج الله تعالی فرجه) نمی شود!

یک امتحان خیلی ساده از شما بگیرم؟ و جوابش را به حقیر بدهید! اگر در خانه هستید معمولاً تلویزیون در دسترس دارید. بیایید بیشتر کانالها را بررسی کنید، موضوع برنامه ها را بسادگی می فهمید...در بخش نظرات برایم بنویسید! اگر تلویزیون نبود، چهار سایت خبری مهم را مرور کنید و تیتر اصلی انها را بنویسید! (خودم این کار را انجام دادم)

همه ما می دانیم : برای یک زن در رابطه با نامحرم، عشوه آمدن، نازک کردن صدا، آرایش واضح، حجاب نادرست، ادای واژگانی که مخصوص محارم است و...حرام شرعی است. لکن با این وجود، در سینمای جمهوری اسلامی ایران خانمی برای بازی در یک فیلم سینمایی 500 میلیون تومان پیشنهاد می دهد، و به کمتر از 300 راضی نمی شود، چرا؟؟ چون جوان است، خدا به او حسن جمال داده، و احساس می کند ستاره سینمایی شده! دو فیلم سینمایی ایران در تعطیلات نوروز فروش میلیاردی داشتند...پول خرج کردند و بلیط سینما گرفتند و رفتند صورت نامحرم و صدای نامحرم شنیدند...! اینطور نیست؟ حرمت بدحجابی وموارد بالا مگر فیلم و تئاتر و موسیقی می شناسد؟

تابحال اندیشیده اید که فوتبالیست ها و بازیگرها چه مقدار دستمزد دارند؟ آیا قرارداشان را مرور کرده اید؟ آیا می دانستید که یک مربی فوتبال سالیانه 15 میلیارد تومان درآمد داشته، درحالی که نتیجه چندان مطلوبی نداشته است!؟

حقوق زن بازیگر سینمای ما غالباً بابت یک فعالیت شرعی است یا غیر شرعی؟؟؟ حقوق دو میلیاردی دروازه بان یک تیم فوتبال برای یک فصل بابت فعالیتی ست که به نفع اسلام و جامعه اسلامی است یا به نفع سرگرم شدن مردم به یک امر لهو وبیهوده (تماشای فوتبال)؟

اینها فقط دو مورد از صدها مورد درآمدهای این چنینی است! بیاییم و بیشتر تفکر کنیم...تغییر را از خودمان شروع کنیم از رفتار خودمان! دنبال بدعت ها نرویم...دنبال حرف مردم نرویم...

حرکت در جهت اسلامی شدن جامعه از خودِ ماها شروع می شود. ما که جوانیم و ان شاء الله آینده ساز این مملکت! از همین جایی که هستیم شروع کنیم. از همین شبکه های اجتماعی...با حرفهای این چنینی لااقل ذهن هم رده هایمان را به تفکر وا بداریم...تا کی میخواهیم خواب بمانیم؟؟؟ چگونه منتظر مهدی فاطمه ایم؟؟؟ چه شیعه ای هستیم؟؟؟ آیه زیر به امام زمان ما ارتباطی ندارد؟؟؟

خیال می کنیم شب اول قبر وقتی می پرسند: "من ربّک؟"...راحت جواب می دهیم اَشهَدُ اَن لا اِله اِلّا الله...؟؟؟

ای بنده خدا...آگاه باش...وقتی می گویند جواب دادن سخت است، یعنی اینکه این پاسخ را باید با قلبت بدهی...فلذا آنجا دروغ در کار نیست...باید در دنیا قلباً ایمان داشته باشی که "پروردگار من الله است"! تا آنجا به قول معروف زبانمان بچرخد...

کسی که پایبند به شرایع دین نبوده، چطور میخواهد شهادت بدهد "من مسلمانم"؟

کسی که قرآن کریم روی طاقچه خانه اش خاک میخورد، می تواند شهادت بدهد که کتابم قرآن کریم است؟ با آن انس گرفته که اینگونه بتواند جواب دهد؟سوال از پیامبر و امام و عمر و... دیگر بماند. 

نتیجه اینکه پاسخ دادن به این سوالها که آسان نیست...خیلی ها شاید جواب را بلدند اما نمی توانند جواب بدهند...میفهمید؟ نِ می تَ وا نند!!! اصلاً باید دید چه قلب و روحی داشته است...آیا ایمان آورده بودند یا نه...این حقایق را پذیرفته بودند یا نه!

انسان مؤمن همیشه باید برای مواجهه با این صحنه آماده باشد...مرگ که دست من و شما نیست!


إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّـهَ وَرَ‌سُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّـهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَ‌ةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِینًا ﴿٥٧ احزاب﴾

قطعاً آنان که خدا و پیامبرش را می آزارند، خدا در دنیا و آخرت لعنتشان می کند، و برای آنان عذابی خوارکننده آماده کرده است.

وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ‌ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِینًا ﴿٥٨

و کسانی که مردان و زنان مؤمن را [با متهم کردن] به اعمالی که انجام نداده اند، می آزارند، بی تردید بهتان و گناه بزرگی بر عهده گرفته اند.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ...﴿٥٣

ای کسانی که ایمان آوردید، تا زمانی که از ایشان اجازه نگرفته اید، به خانه های پیامبر (صلوات الله علیه و آله) وارد نشوید!

وَمَا کَانَ لَکُمْ أَن تُؤْذُوا رَ‌سُولَ اللَّـهِ...﴿٥٣

و شما نباید رسول خدا را بیازارید...

...إِنَّمَا یُرِ‌یدُ اللَّـهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّ‌جْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَ‌کُمْ تَطْهِیرً‌ا ﴿٣٣

جز این نیست که همواره خدا می خواهد هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت برطرف نماید، و شما را چنان که شایسته است [از همه گناهان و معاصی] پاک و پاکیزه گرداند.

قال رسول اللّه (صلى الله علیه وآله): فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّی مَنْ آْذاهَا فَقَدْ آذانِی ومن آذانی فقد آذى الله 2-1

خاتم الانبیاء (صلى الله علیه وآله) فرمود: فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مثل این است که مرا آزرده است!



تفکر کنیــــد!



1- السنن الکبرى ج 10 باب من قال: لا تجوز شهادة الوالد لولده ص 201/ کنز العمّال ج 13 ص 96/نور الأبصار ص52/ ینابیع المودّة ج 2 ص 322.

2- قال الصادق (ع) : قُبضت فاطمة (ع) فی جمادى الآخرة یوم الثلاثاء لثلاث خلون منه سنة إحدى عشر من الهجرة ، وکان سبب وفاتها أن قنفذا مولى عمر ، لکزها بنعل السیف بأمره ، فأسقطت محسنا ، ومرضت من ذلک مرضا شدیدا ، ولم تدع أحدا ممن آذاها یدخل علیها .. وکان الرجلان من أصحاب النبی (ص) سألا أمیر المؤمنین صلوات الله علیه أن یشفع لهما إلیها ، فسألها أمیر المؤمنین (ع) ، فلما دخلا علیها قالا لها :کیف أنت یا بنت رسول الله ؟.. قالت : بخیر بحمد الله ، ثم قالت لهما :ما سمعتما النبی یقول : فاطمة بضعة منی فمن آذاها فقد آذانی ، ومن آذانی فقد آذى الله ؟.. قالا : بلى ، قالت : فوالله لقد آذیتمانی ، فخرجا من عندها (ع) وهی ساخطة علیهما . دلائل الإمامة ص171


با سلام و عرض تسلیت به مناسبت ایام شهادت بی بی فاطمه زهرا سلام الله علیها

خواننده ای درخواست کرده بودند که در مورد عبادت و عبودیت مطلبی بنویسم، هرچند ابعاد این سوال را مشخص نکردند لکن حقیر اینگونه اجابت می کنم...

خب از تفاوت بین این دو مفهوم همین بس که بدانیم، عبادت به معنای کرنش و تعظیم و ستایش است و عبودیت به معنای بندگی و بردگی...سرسپردگی و اطاعت خالصانه

انسان می تواند عبادت و عبودیت غیر خدا را بکند، همانطور که در قرآن داریم: وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً....وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ...

عابد بودن با عبد شدن فاصله اش زمین تا آسمان است! حالا چرا می گویم زمین تا آسمان؟؟؟ همانطور که شیطان 6000 سال عبادت خدا کرد و عبد نشد..تکبر ورزید و سجده به آدم نکرد! از آسمان ها به زمین سقوط کرد...چه بسا عابدی که تا پایان عمر بنده خدا نشود، طعم عبودیت را نچشد و زیر ولایت الله نرود!

عبدِ واقعی خود را نمی بیند اما عابد چه بسا ببیند...هرچند بنده حقیقی عبادت هم زیاد می کند، اما مسئله این است که عبادتش خالصاً لله است.

شما مثال زیر را که مرحوم علّامه طباطبائی قدّس‌ اللهُ نفسَه‌ مکرر نقل می کردند در نظر بگیرید:

فرض کنید در یک باغ بزرگ که میوه های فراوان دارد، باغبان میوه ای را بچیند و به صاحب باغ بدهد...باغبان چیزی از خودش ندارد...این کارها صرفاً برای کمال خود اوست...حالا برای اینکه عبادت و بندگی را در مثال باغبان بیابیم، حقیر نظرم این است که حفاظت از درختان و سعی در پرورش میوه مناسب، سم پاشی به موقع، امانت داری در باغبانی، و...ازین جمله کارها را می توان با بندگی صحیح مقایسه کرد و اعطای میوه به صاحب باغ و تکریم او هم می تواند همانند عبادت باشد!

+ مطالب مرتبط را حتماً مطالعه بفرمائید: 1 - 2 - 3 -