الــــهــی نگـــاهــی

الــــهــی  نگـــاهــی

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
آواز خدا همیشه در گوش دل است
کو دل که دهد گوش به آواز خدا؟
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
بشوی اوراق اگر همدرس مایـے
که علم عشق در دفتر نباشد
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نیـے جان من،خطا این جاست

قرآن

معرفی کتاب

کانال تلگرام الهی نگاهی

بایگانی

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

السلامـــــــــــ......نامِ خداست!

مشکل ما از کجاست؟ چرا اوضاع زندگی و سیاست و اقتصاد و...اینقدر بی ریخت شده؟ قرار است این گره به دست چه کسی و چطور باز شود؟

عمده مشکل ما همانطور که قبلاً هم عرض شد از "نگاهِ غلط" به زندگی است! نگاهی که در منجلاب "حیات مادّی و عالم مادیات" غرق است!

شما به هر عالمی نزدیکتر باشی، حواست را بیشتر به خود درگیر میکند! یکی در نماز به یاد گاو و گوسفندش می افتد، و از پای شخص دیگری در حال عبادت، تیر بیرون می کشند و نمی فهمد.

یعنی دقیقاً و مستقیماً رفته ایم سراغ بی ارزش ترین عوالم، که همان عالم مادیات، شهوات و امیال مادون انسانی است. خودم را می گویم: از صبح که بیدار می شوم به فکر شکمم هستم، به فکر درسم هستم، به فکر سرمایه ام هستم، به فکر دانشگاهم و شغلم هستم و....اگر روزه هم میگیرم، بفکر شکمم، گرمای هوا، افطاری، سحری، مسجد و قرآن هستم...

شاید برایتان این دو کلمه آخر عجیب باشد، مسجد و قرآن؟...بله...مسجد و قرآنی هم که به معنایش و روحش توجه نکنم، مرا قرار است به کجا سیر بدهد؟ مگر ابن ملجم مرادی لعنة الله قاری قرآن نبود؟ مگر شمر ملعون معلم قرآن نبود؟مگر اهالی کوفه به مسجد نمی رفتند؟

فلذا هـــــرچه نگاه آمد پایین، حیات ما هم پست شد. بی ارزش شد. نمونه اش اینکه سرتاپا غرق در "مــــنیّت" هستم و بعد این همه سال زندگی در کره ی خاکی و در غیاب صاحب الزمان (عج) برای ظهورش دائم حسرت میخورم....پیام در شبکه های اجتماعی میگذاریم.

ای بزرگواری که در حال خواندن این مطلب هستید، اگر خدای ناکرده حالات شما نیز مثل من است، باید بگویم این راه ما را به جایی نمی رساند. این رسم زندگی نیست. بدتر اینکه گاهی حوصله نشر مطلبی که فکر میکنیم درست است را نداریم.حاضر نیستیم سختی بکشیم. عبرت نمیگیریم. حقیر بشدت شاکی ام از دست تمـــام خوانندگانی که یا عامل به اینها نیستند یا اینکه فقط برای منفعت شخصی می خوانند. اگر در این روزگار سیاه حرفی حقیقت شنیدی و به نحوی که برایت ممکن بود، دیگران را آگاه نکردی این ظلم است. این منیّت است...خودخواهی است!

در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست

ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست

ره روی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست

عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم

کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی


+ نگو حرفها ناامید کننده است. بفکر چاره باش. از همین الان شروع کن!

در مملکت اسلامی ما بانوان محترم هم زیاد ســـرِ کـــــار می روند! البته نه فقط سر ِ کارهای زنانه! بلکه خیلی وقتها کارهای مردانه!

نظامی هست که خودمان برایشان چیدیم...درس میخوانند کلی! لیسانس و فوق لیسانس و دکترا در رشته های گوناگون میگیرند...طبیعتاً نمیخواهند حاصل این زحمات بی فایده باشد! حقیقت این است که خیلی وقتها در رشته های تحصیلی مردانه هم درس میخوانند!

از جمع کثیری از دختران جوان بپرسی که چرا میخواهی شاغل شوی؟ (آن هم شغلهای مردانه) جواب می دهند: چون میخوام پول در بیارم، چون "حـَقــَمــِ"، چون میخوام رو پای خودم وایسم!، چون کلاسـ داره!، پس چی؟ میخوای بیکار بشینم؟ و....

اکثر زیاد جلو آینه می ایستند، اما تعجب است...آیا نگاه به خودشان نمی کنند!؟ یعنی در "خود" شان تفکر و تدبر نمی کنند؟! زن این مخلوق الهی، چه ویژگی هایی دارد؟ طبق این ویژگی ها چه کارهایی می تواند بکند؟ چه کارهایی بهتر است انجام دهد؟و...

زنها که زیاد سرِ کار بروند...مردها کم سر کار میروند...مردها بیکار می شوند!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...مردهای بیکار کم کم در جستجوی درمان افسردگی پس از بیکاری خود رو به شیشه و کراک و دود و دم می آورند! اعتیاد افزایش می یابد!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...مردهای بیکار برای تأمین مخارج زندگی ممکن است رو به دزدی  بیآورند...

زنها که زیاد سرِ کار بروند...مردها به تدریج  بیکار و خانم ها پر توقع می شوند. سن ازدواج سیر صعودی و میل به بچه داری سیر نزولی پیدا میکند!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...خسته می شوند، وقت برای شوهر و بچه داری کم می آورند!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...بچه ای اگر در کار باشد، باید برود مهدکودک تا خودش بزرگ شود! میشود بچه مهدکودکی!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...وقت نمی کنند به شوهر درست رسیدگی کنند،...شوهر دل آزرده و کلافه می شود...طلاق زیاد می شود!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...ممکن است با آقایان همکار شوند! اختلاف بین زن و شوهرها زیاد می شود. طلاق زیاد می شود!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...از خوی زنانه و لطافت طبع خود کم می کنند و عادت می کنند شبیه یک "مــــــــرد" زندگی کنند!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...پروژه شبیه سازی زنان به مردان فعالتر می شود! لطافت، عشق و حیا در جامعه کم، بچه بی ادب و مرد بی غیرت می شود!

خدا بیامرزه یه بزرگواری می گفت، هــــر مردی دیدید یک مشکل رفتاری یا اخلاقی داره بدونید یک "محبتــی" از یک زن باید به او میرسیده ولی نرسیده! همه اینها را نوشتم تا به این جمله از قرآن ایمان بیاوریم!


توضیح: 1- منظور از جمله قرمز رنگ، حضور افراط گونه بانوان در جامعه، دوری از فضای خانه و مشغولیت آنها به امور سنگین و مردانه است!

2- منظور از کار مردانه، شغل هایی است که با خوی و فطرت آقایان همخوانی دارد!

می گفت "چه کنم؟"...حالم خوب نیست...اسیر دنیا می شوم...گاهی نگاه میکنم میبینم سرتاپا در چاه دنیا فرورفته ام...هرچند نماز میخوانم ولی نمازم هم دنیایی است...معنویاتــم با اسانس "دنیا و مادّیات" مخلوط شده...چه کنم؟

جواب شنید: وصیتی میکنمت، عمل کن!

هر هفته، یا هر زمان که زهـــرِ دنیا کــامِ تو را تلخ کرد، احساس کردی عباداتت شیرین نیست...احساس کردی دچار روزمرّگی شده ای...حوصله ی بندگی نداری...نفــسَت به هوای تازه نیاز دارد...سری به "دیار اهل قبور" بزن...ساعتی کنار مزار کسی بنشین و تفکر کن...و تفکر کن و تفکر کن...........

با خود بیاندیش...اگر جوان باشی...چه بسا قبوری است که روی آن نوشته شده: "جـــوان ناکـــام..."... پس بفکر توشه باش!

اگر پیر باشی، در می یابی که فاصله تو با اینجا خیلی زیاد نیست...پس بفکر توشه باش!

اگر فقیر باشی یا ثروتمند، میبینی اینجا همه در گورهای یکسان خوابیده اند، کسی با دارایی های مادی خود نرفته و "مال و ثروت" مایه ی عزّت نیست! پس بفکر توشه باش!

اگر رئیس باشی یا کارگر، فرمانده باشی یا سرباز، وزیر باشی یا آبدارچی، میفهمی که برای این خاک وسیع، فرقی نمیکند که بدن کارگر در آن می گذارند یا کارفرما! همه را در آغوش می گیرد! پس بفکر توشه باش!

اگر با خانواده ات، با رفیقت، با همسرت، با همکلاسیت یا هرکسی در اطرافت تندخویی کردی، اینجا که می آیی بیاد می آوری که نه اینها برای تو ماندنی هستند و تو برای این افراد، پس خلق نیکو داشته باش که لااقل خاطره خوب برجا گذاری...!

اگر تندرستی یا بیمار بزرگی یا کوچک، بالایی یا پایین، خوشکلی یا زشت....بدان که این خــــــاک همه را به درون خود می کشد! پس بدنبال توشه باش!

خلاصه خوب که فکر می کنی، میبینی آنچه به تو آرامش می دهد، بندگی خدا و صبر بر مشکلات و معاصی است...نیاز نیست تمام رجب و شعبان را روزه باشی...اگر بر مشکلات و معاصی صبر کردی و دامنت از گناه پاک ماند...ان شاء الله رستگاری!