الــــهــی نگـــاهــی

الــــهــی  نگـــاهــی

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
آواز خدا همیشه در گوش دل است
کو دل که دهد گوش به آواز خدا؟
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
بشوی اوراق اگر همدرس مایـے
که علم عشق در دفتر نباشد
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نیـے جان من،خطا این جاست

قرآن

معرفی کتاب

کانال تلگرام الهی نگاهی

بایگانی

۲۶ مطلب با موضوع «غفلت» ثبت شده است

السلام نام خداست...

شده یه وقتایی دلتنگ کسی بشید، پاشید زنگ بزنید بهش، یا برید به دیدنش، یا قرار بذارید برید بیرون یا...؟ معمولاً وقتی یه مدت از کسی بی خبرید، باهاش تماس می گیرید...بهش میگید یا بهتون میگه: کجایی؟ خبری ازت نیست...؟دیگه یادی از ما نمیکنی؟ بی وفا شدی...و...ازین حرفا!

طبیعت انسانی ما اینجوریه که با هرکی رابطه ات صمیمی تر باشه، نزدیک تر باشه، بیشتر ازش توقع داری که یادت کنه...و این حس دو طرفه است، یعنی اون شخصم انتظار داره بیشتر به یادش باشی، و در عوض اگر این انتظار مدتش زیاد بشه، شخص طبیتاً ناراحت میشه...پیش خودش میگه حتماً طرف سرش گرم چیزی یا کسی هست که یه یادی ازم نمیکنه...و واقعیت هم خیلی وقتا همینه،...یعنی طرف درگیر مسائلی هست که صله ارحام رو فراموش میکنه...خلاصه سرتون رو به درد نیارم...

یکی از ابعاد ذکر خداوند همین حکایتی بود که عرض شد....ما روزانه 5 نوبت باید نماز بخونیم... لکن ذکر به این پنج وعده نماز محدود نشده...بعضی ها نیمه شب هم پا میشن یاد خدا میکنن...بعضی ها رفاقتشون با خدا بیشتره...وابسته ترن...یه ساعت یاد خدا نکنن دلتنگ میشن...فکر میکنم واقعاً دل به دل راه داره...دل خدا هم تنگ اونا میشه...اگه دیر به دیر بیان ناراحت میشه...

آی بزرگوارایی که دارید این مطلبو میخونید، نماز خوندن و قرآن خوندن به همین ظاهری که داره نیست...تسبیح خدا گفتن که با چرخاندن دانه های تسبیح یکی نیست...این نمازی که میخونی، این سبحان الله که میگی باید با دلت باشد...اصل اینه که ذکر رو با توجه و قلبت بگی...خیال میکنی برای چی علمای مخلصین بی قرار بودن تا وقت اذون برسه؟...یکیم مث ما نماز میخونه وسطش هزار تا فکر از سرش میگذره، هزار چیز یادش میاد...خداییش خودت اگر داری به یکی حرف جدی میزنی ببینی سرش تو موبایله، نگاش اونطرفه، حواسش نیست، ناراحت نمیشی؟...یه نکته بگم حسن ختام این بحثم. اگر میخوای ذکرت اثر کنه:

در مملکت اسلامی ما بانوان محترم هم زیاد ســـرِ کـــــار می روند! البته نه فقط سر ِ کارهای زنانه! بلکه خیلی وقتها کارهای مردانه!

نظامی هست که خودمان برایشان چیدیم...درس میخوانند کلی! لیسانس و فوق لیسانس و دکترا در رشته های گوناگون میگیرند...طبیعتاً نمیخواهند حاصل این زحمات بی فایده باشد! حقیقت این است که خیلی وقتها در رشته های تحصیلی مردانه هم درس میخوانند!

از جمع کثیری از دختران جوان بپرسی که چرا میخواهی شاغل شوی؟ (آن هم شغلهای مردانه) جواب می دهند: چون میخوام پول در بیارم، چون "حـَقــَمــِ"، چون میخوام رو پای خودم وایسم!، چون کلاسـ داره!، پس چی؟ میخوای بیکار بشینم؟ و....

اکثر زیاد جلو آینه می ایستند، اما تعجب است...آیا نگاه به خودشان نمی کنند!؟ یعنی در "خود" شان تفکر و تدبر نمی کنند؟! زن این مخلوق الهی، چه ویژگی هایی دارد؟ طبق این ویژگی ها چه کارهایی می تواند بکند؟ چه کارهایی بهتر است انجام دهد؟و...

زنها که زیاد سرِ کار بروند...مردها کم سر کار میروند...مردها بیکار می شوند!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...مردهای بیکار کم کم در جستجوی درمان افسردگی پس از بیکاری خود رو به شیشه و کراک و دود و دم می آورند! اعتیاد افزایش می یابد!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...مردهای بیکار برای تأمین مخارج زندگی ممکن است رو به دزدی  بیآورند...

زنها که زیاد سرِ کار بروند...مردها به تدریج  بیکار و خانم ها پر توقع می شوند. سن ازدواج سیر صعودی و میل به بچه داری سیر نزولی پیدا میکند!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...خسته می شوند، وقت برای شوهر و بچه داری کم می آورند!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...بچه ای اگر در کار باشد، باید برود مهدکودک تا خودش بزرگ شود! میشود بچه مهدکودکی!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...وقت نمی کنند به شوهر درست رسیدگی کنند،...شوهر دل آزرده و کلافه می شود...طلاق زیاد می شود!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...ممکن است با آقایان همکار شوند! اختلاف بین زن و شوهرها زیاد می شود. طلاق زیاد می شود!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...از خوی زنانه و لطافت طبع خود کم می کنند و عادت می کنند شبیه یک "مــــــــرد" زندگی کنند!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...پروژه شبیه سازی زنان به مردان فعالتر می شود! لطافت، عشق و حیا در جامعه کم، بچه بی ادب و مرد بی غیرت می شود!

خدا بیامرزه یه بزرگواری می گفت، هــــر مردی دیدید یک مشکل رفتاری یا اخلاقی داره بدونید یک "محبتــی" از یک زن باید به او میرسیده ولی نرسیده! همه اینها را نوشتم تا به این جمله از قرآن ایمان بیاوریم!


توضیح: 1- منظور از جمله قرمز رنگ، حضور افراط گونه بانوان در جامعه، دوری از فضای خانه و مشغولیت آنها به امور سنگین و مردانه است!

2- منظور از کار مردانه، شغل هایی است که با خوی و فطرت آقایان همخوانی دارد!

درس بخوانیم یا نخوانیم؟ علم بهتر است یا ثروت؟ مدرک فوق لیسانس بهتر از دیپلم نیست؟ اصلاً درس خوندن چه فایده داره!؟جیبت پر پول باشه!... میخوام ادامه تحصیل بدم! پسرم امسال کنکور داره نشسته تو خونه...درصدامو که حساب کردم دیدم تهران قبول میشم...میگن دانشگاه امام صادق (ع) خیلی جوّش مذهبیه...دخترمو میفرستم یه شهر نزدیک درس بخونه...خانم استاد دانشگاهس مجرّده...زنی که شوهر کرد که دیگه درس نمیتونه بخونه؟ با دوتا بچه زیر بغلت میخوای ادامه تحصیل بدی؟ همکلاسیای تو رفتن دکتر مهندس شدن و اونوخ تو...تو خونه نشستی علاف...و...

به جای این حرفها ساعتی بنشینیم و فکر کنیم...از بیخ و بن این سخنان را رها کنیم و تفکر کنیم....تعمّق کنیم!

دنبال چه هستیم؟ علــــم یا مدرک؟ ارزش انسان به چیست؟ به مدرک؟ به علم؟ یا به عقل؟ به سواد؟ اگر دنبال علمیم...کدام علم؟ اگر دنبال مدرکیم...کدام مدرک؟ از کجا؟ بیاندیشیم ببینیم ما به کدام سو می رویم و این علم و مدرک کذایی تا کجا اعتبار دارد؟ راه ما مشخص است! آیه قرآن است..."الی الله مرجعکم جمیعاً" بازگشت همگی شما به سوی الله است! (از طرز بیان واضح است که مبدأ ما هم همانجا بوده!) امام زین العابدین علیه السّلام میفرمایند: أعوذ باللهِ مِن عِلمٍ لا یَنفَع...پناه می برم به خدا از علمی که سودی ندارد...

نگاه نکنیم به این رشته های دانشگاهی...به این مدرک ها...بخدا که اگر این علمی که بدست می آورید شما را اصلاح نکند، شما را به سمت خدا نبرد، سودی ندارد...اگر با این علم خدمتی به اسلام و مسلمین نکنید، چگونه میخواهید جوابگوی سالهای جوانیتان باشید؟

آن چیزی که شما را به بهشت میبرد عقل و آنچه به جهنّم می برد جهل است! علمی که عقلتان را توسعه ندهد سودی ندارد و آنکه بر جهلتان بیافزاید گمراهی است!

خیال می کنیم شب اول قبر وقتی می پرسند: "من ربّک؟"...راحت جواب می دهیم اَشهَدُ اَن لا اِله اِلّا الله...؟؟؟

ای بنده خدا...آگاه باش...وقتی می گویند جواب دادن سخت است، یعنی اینکه این پاسخ را باید با قلبت بدهی...فلذا آنجا دروغ در کار نیست...باید در دنیا قلباً ایمان داشته باشی که "پروردگار من الله است"! تا آنجا به قول معروف زبانمان بچرخد...

کسی که پایبند به شرایع دین نبوده، چطور میخواهد شهادت بدهد "من مسلمانم"؟

کسی که قرآن کریم روی طاقچه خانه اش خاک میخورد، می تواند شهادت بدهد که کتابم قرآن کریم است؟ با آن انس گرفته که اینگونه بتواند جواب دهد؟سوال از پیامبر و امام و عمر و... دیگر بماند. 

نتیجه اینکه پاسخ دادن به این سوالها که آسان نیست...خیلی ها شاید جواب را بلدند اما نمی توانند جواب بدهند...میفهمید؟ نِ می تَ وا نند!!! اصلاً باید دید چه قلب و روحی داشته است...آیا ایمان آورده بودند یا نه...این حقایق را پذیرفته بودند یا نه!

انسان مؤمن همیشه باید برای مواجهه با این صحنه آماده باشد...مرگ که دست من و شما نیست!


می بینی کسی ماشینش را رینگ اسپرت کرده، می گویند طرف عشقِ لاستیک است، دائم به فکر این لاستیک ماشینش است، فلان شخص عشقِ اتومبیل است، عشقِ گوشی است و امثال ذلک...

آخر آن دلی که درش حبّ لاستیک خودرو باشد که دل نیست، آپاراتی است...و اگر در آن حبّ ماشین بود که دل نیست، پارکینگ طبقاتی است، نمایشگاه اتومبیل است، قلبی که عشق خانه سازی دارد شهرک اختصاصی مسکنِ مهر است، و آنی که گوشی موبایل دوست دارد، غایت آمالش در حال حاضر آی فون سیکس است...

گاهی باید گفت صد رحمت به مردمان 4000 سال پیش، منظورم آباء و اجداد ابراهیم نبی خلیل الله (ع) است، لااقل خورشید و ماه می پرستیدند...امروز فلان هنرپیشه را، فلان نوازنده را، فلان شخص و... می پرستند.

وجود مبارک امام صادق علیه السلام فرمودند: "القَلْبُ حَرَمُ اللهِ فَلا تُسْکِنْ فِی حَرَمِ الله غیَرَ الله" دل انسان حریم خداوند متعال است، در آن بجز الله کسی را ساکن نکنید...چرا؟ چون این دل که سرمایه وجودی ماست و از بین نمی رود...فلذا نه باید و نه می شود در آن غیر از یک وجود متناهی را قرار داد...اگر حبّ غیر او باشد، روزی که باید شخص از آنها دل بکند، عذاب می بیند، مصیبت است!

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید که عده ای "فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ" دلهایشان مریض است...در جای دیگر می فرماید:"وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ"... اگر دلمان کسالت دارد، لااقل شافی و دارویش را که شناختیم، رهایش نکنیم!

+

 

 

نکته سومی که لازم است در نهی از منکر توجه کنیم، نوع عمل شخص است! باید دقت داشت، نهی از منکر با نگاه و زبان بیشتر برای کسی ست که علناً در گناهی را آگاهانه مرتکب شود، طوری که ما یقین کنیم که شخص آگاهانه و از عمد چنین میکند، نه کسی که "احتمال می دهیم"!!!

گاهی شخص حتی قبلاً مرتکب گناه هم شده، اما شبی نیمه شبی...توبه کرده و آدم شده، ولی ما نمی دانیم، فلذا باز نباید به "خیال خودمان" تکیه کنیم و به شخص باز به چشم گنه کار نگاه کنیم...

روایت داریم که بنده اى زیاد گناه کرده بود، به حضرت موسى خطاب شد که این مرد را از شهر بیرون کن ، حضرت موسى نیز این دستور را اجرا کرد و او را تبعید نمود. آن شخص گناه کار در بیابان در اثر مشقت و زجر زیاد بسیار ضعیف گردید و بیمارى گریبان گیرش شد. امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: این شخص جمله اى گفت و آن این که :

"یا مَن لَه الدُّنیا و الاخِرة ؛ اِرحَم مَن لَیسَ لَه الدُّنیا و الاخِرة"

اى کسى که دنیا و آخرت از آن تو است ، رحم کن به کسى که نه دنیا دارد و نه آخرت .

این جملات زیبا را زمزمه کرد و مرد، به موسى خطاب شد که یکى از اولیا و دوستان ما از دنیا رفته است ، برو و او را دفن کن .
حضرت موسى با اصحابش آمدند دیدند که همان جوان است ، گفت : خدایا! تو به من دستور دادى که این جوان را تبعید کنم و من او را از شهر بیرون کردم ، آیا واقعا این جوان فاسد بود؟ خطاب شد آرى ، بد بود اما تحول پیدا کرد و توبه نمود، نه تنها گناهانش آمرزیده شد که از اولیاى ما گردید.

راه دومی که پس از به قول معروف "چپ نگاه کردن"، در نهی از منکر استفاده می شود، مرحله زبانی است! که این مرحله هم اتفاقاً "بلدی میخواد"! اولاً ساده بگم، آدم باید واقعاً این کاره باشه که سراغ این مرحله بره! بهترین نوعش اینه که شخص ناهی از منکر به درجات الهی رسیده باشه و "قدرت نفوذ روحی"بالایی داشته باشه! بدونه دقیقاً مشکل طرف کجاست و دست روی همونجا بذاره!

مرحوم محقق همدانى یکى از علماى علم اخلاق است، بزرگان مى گویند در زمان این مرحوم ((محقق همدانى )) در نجف شخصى بوده به نام عبد فرار، یعنى بنده فرارى ، آن عبد (به قول امروزى ها) آدم لاابالى و لاتى بوده و همه از او مى ترسیدند و حتى وقتى وارد صحن مطهر حضرت امیرالمومنین (علیه السلام ) مى شده مردم از ترسشان برایش راه باز مى کردند. این عبد فرار چه کار خوبى کرده بود؟ نمى دانم ، ولى مسلما کارى که مورد رضایت خدا باشد انجام داده بوده است ، لذا وقتى وارد صحن شد طبق معمول برایش راه باز کردند، در این حین مرحوم محقق همدانى از آن طرف مى آمد این عبد وقتى به ایشان رسید سلام نکرد و راه رفتنش نیز غیر عادى بود و مانند انسان هاى متکبر با غرور حرکت مى کرد. مرحوم محقق یک نگاه تندى به او کردند و فرمودند اسم تو چیست ؟ او هم مغرورانه گفت : مرا نمى شناسى ؟!من عبد فرارم ، تا گفت من عبد فرارم مرحوم محقق فرصت را غنیمت شمرده و جرقه را زدند، فرمودند: افررت من الله ورسوله ؟ از چه کسى فرار کردى ؟ از خدا و یا پیامبرش ؟ عبد فرار از همین جا متلاطم شد و به کلى تغییر مسیر داد و توبه واقعى کرد.
از آن به بعد مرتب با خودش زمزمه مى کرد: افررت من الله و رسوله ؟ تا این که حدود نیمه هاى شب در حالى که این زمزمه را بر لب داشت جان به جان آفرین تسلیم کرد. مرحوم محقق همدانى فرمودند که یکى از اولیاى خدا از دنیا رفته است و از مردم خواست که در تشییع جنازه اش شرکت کنند. این عالم بزرگوار جلو افتاده و شاگردانش پشت سرش به سوى خانه عبد فرار راه افتادند.1

آدمی که برای "خدا" (نه فقط برای خود) زیاد کار کنه، خدا یک نورانیتی یک محبتی تو صورتش و ظاهرش میذاره که مردم بهش علاقمند میشن! بعضیا برای خودشون "تقوا" دارن، اینام نورانی میشن اما نه مثل اونکه برای "خدا" زیاد کار کرده! خلاصه این نوع آدما مردم بیشتر ازشون میپذیرن! یعنی خود قیافه طرف و نورانیتی هم که هست بسیار موثره! و این نورانیت حاصل نمیشه مگر با "خلوص نیت در امر خدا"، تکرار آن و رعایت تقوا!


داستان نقل شده از کتاب: اخلاق در اداره(( مؤلف : آیت الله حسین مظاهرى ))

نهی از منکر هم بلدی می خواهد....

نهی از منکر با "تذکر و راهنمایی" فرق دارد... اگر کسی اشتباهاً و از روی جهل دارد گناهی را مرتکب می شود، و یا یک عمل را غلط انجام می دهد، و ما گوشزد کردیم، این می شود، راهنمایی! این نهی از منکر نیست!

نهی از منکر آن است که کسی به عمد و از روی آگاهی خطایی را تکرار کند، و ما به او بگوییم : نکن!

هرچند برای این امر، بهتر است اول خودمان را اصلاح کنیم (که امروز در جامعه ما این مورد کافی نیست!) و شخص را اول برانداز کرد، اما یک راه خوب برای استفاده در جامعه: اگر خواستی در کوچه و خیابان کسی را نهی از منکر کنی (و احتمالاً زباناً نمی توانی)، به او نگاهی کن که به یک "سگِ مرده کنار خیابان" می کنی! وقتی من و شما و دو نفر دیگر مثلاً به خاطر "بد حجابی" چنین برخوردی با شخص کردیم، خودش کم کم بی خیال می شود!

اشکال اینجاست که اینگونه افراد، و اینگونه خبط و خطاها را زیـــــادی تحویل می گیرند در جامعه! یادمان نرود خیلی دخترها شاید بد حجاب می شوند که "کسی تحویلشان بگیرد!!!!" خیلی پسر ها شاید بدحجاب می شوند که "مورد توجه واقع شوند!!!!!"

شادی روح شهدای نهی از منکر صلوات


    • ما از حمایت ایران از سازمان‌های تروریستی مثل حزب‌الله آگاه هستیم که متحدان ما را تهدید می‌کند...

    • هرگونه توافق بلندمدتی که مادر باره آن توافق می‌کنیم باید بر اساس اقدام قابل راستی‌آزمایی باشد که ما و جامعه بین‌المللی را متقاعد کند که ایران بمب هسته‌ای نمی‌سازد....

    •   تحریم‌هایی که ما اعمال کردیم، این فرصت را ممکن ساخت.

    • اگر رهبران ایران از این فرصت استفاده نکنند، من اولین نفری خواهم بود که خواستار تحریم‌های بیشتر (علیه ایران) است و همچنین آماده خواهم بود از همه گزینه‌ها استفاده کنم تا این اطمینان حاصل شود که ایران سلاح اتمی نمی‌سازد.

    • اگر رهبران ایران از این فرصت استفاده کنند، ایران می‌تواند گامی مهم را برای الحاق به جامعه بین‌الملل بردارد و ما یکی از مهمترین چالش‌های امنیتی زمان خود را بدون خطر جنگ حل کرده‌ایم.

    این حرف ها را اگر ندانیم، می گوییم کسی زده که مدافع حقوق انسانهاست و ایران نیز یک خطر بزرگ برای مردم دنیاست...

    این حرف ها را کسی می زند که کشور خودش بزرگترین بودجه نظامی بین کشورهای جهان و بیشترین سلاح را ساخته و دارا می باشد!

    این حرف ها را رئیس جمهوری میزند که کشورش در تمـــــامی جنگ های بزرگ دنیا از دو صده پیش تا کنون دخالت داشته و میلیونها نفر را قتل عام کرده است.

    این حرف را کسی میزند که کشورش مرتکب بزرگترین قتل عام دنیا بوسیله بمب های اتمی شد. (هیروشیما و ناکازاکی)

    این حرف ها را کسی میزند که هنوز یک دلیل فقط یک دلیل روشن و اثبات شدنی برای این ادعاهای خود ندارد!

    اما جوری حرف میزند که انگار بزرگترین مدافع حقوق انسانها در دنیا و فداکارترین رئیس جمهور است!

    میخواهم بگویم که بدانید...چقدر راحت می شود حق و باطل را برای افراد ساده لوح جابجا کرد...که حواست باشد...معاویه (لعنة الله علیه)هم می گویند نماز شب میخواند و اگر تحقیق میکردی نمیتوانستی بفهمی منافق است...ولی از 70 هزار تریبون نماز جمعه برای لعن علی (ع) و خاندانش استفاده کرد...


    1. اشاره به سخنرانی سالانه اوباما در کنگره
    2. از عبارت "حقوق بشر" استفاده نکردم چون یک عبارت ساخته لیبرالیسم است!

    اگر به من بگویند دو کلمه با انسانها حرف بزن، شاید بگویم:

    "دیـده می شویـد!"