توضیح: 1- منظور از جمله قرمز رنگ، حضور افراط گونه بانوان در جامعه، دوری از فضای خانه و مشغولیت آنها به امور سنگین و مردانه است!
2- منظور از کار مردانه، شغل هایی است که با خوی و فطرت آقایان همخوانی دارد!
+
مرحوم محقق همدانى یکى از علماى علم اخلاق است، بزرگان مى گویند در زمان این مرحوم ((محقق همدانى ))
در نجف شخصى بوده به نام عبد فرار، یعنى بنده فرارى ، آن
عبد (به قول امروزى ها) آدم لاابالى و لاتى بوده و همه از او مى ترسیدند و
حتى وقتى وارد صحن مطهر حضرت امیرالمومنین (علیه السلام ) مى شده
مردم از ترسشان برایش راه باز مى کردند. این عبد فرار چه کار خوبى کرده
بود؟ نمى دانم ، ولى مسلما کارى که مورد رضایت خدا باشد انجام داده
بوده است ، لذا وقتى وارد صحن شد طبق معمول برایش راه باز کردند، در این
حین مرحوم محقق همدانى از آن طرف مى آمد این عبد وقتى به ایشان رسید
سلام نکرد و راه رفتنش نیز غیر عادى بود و مانند انسان هاى متکبر با غرور
حرکت مى کرد. مرحوم محقق یک نگاه تندى به او کردند و فرمودند اسم تو
چیست ؟ او هم مغرورانه گفت : مرا نمى شناسى ؟!من عبد فرارم ، تا گفت من عبد
فرارم مرحوم محقق فرصت را غنیمت شمرده و جرقه را زدند، فرمودند:
افررت من الله ورسوله ؟ از چه کسى فرار کردى ؟ از خدا و یا پیامبرش ؟ عبد فرار از همین جا متلاطم شد و به کلى تغییر مسیر داد و توبه
واقعى کرد.
از آن به بعد مرتب با خودش زمزمه مى کرد: افررت من الله و رسوله ؟
تا این که حدود نیمه هاى شب در حالى که این زمزمه را بر لب داشت
جان به جان آفرین تسلیم کرد. مرحوم محقق همدانى فرمودند که یکى از اولیاى
خدا از دنیا رفته است و از مردم خواست که در تشییع جنازه اش شرکت
کنند. این عالم بزرگوار جلو افتاده و شاگردانش پشت سرش به سوى خانه عبد
فرار راه افتادند.1