گفتار

بسم الله العزیز الحمید

آنانکه فکر کرده اند مرا دیگر شناخته اند...اشتباه کرده اند.

آنانکه ناشناخته در موردم تصمیم گرفتند ...به من ظلم کرده اند.

آنانکه بی جهت از این نوشته ها دوری جسته اند، ضرر کرده اند.

آنانکه عاشق اغلب این نوشته ها شده اند...به من مربوط نیست، خدا را دوست دارند.

آنانکه همیشه این نوشته ها را فقط برای خود میدانند، دچار تخیلند.

آنانکه می جویند مرا اسیر کنند، کور خوانده اند.

آنانکه می جویند به من درسی دهند، لطف دارند.

آنانکه زیاد اینجا سر میزنند، یاد خدا راهم دوست دارند.

آنانکه بیش از حد سر میزنند، احتمالا درس یا کار ندارند.

آنانکه وقت اذان در حال چرخیدن در اینجا هستند، خسران دیده اند.

آنانکه فکر کرده اند نویسنده وبلاگ مطلب کپی میکند، معمولا اشتباه می کنند.

آنانکه لازم میدانند برای هر مطلب نظر بدهند، خدا قوتشان بدهد.

آنانکه مطلب را می خوانند و اگر به یاد خدا افتادند، خوشحالند، هدف این وبلاگ را درک کرده اند.

آنانکه فکر کرده اند حس غریب دقیقا همین است که اینجا می نویسد، باز هم اشتباه کرده اند.

آنانکه از این سبک و محتوای نوشته ها خوششان نمی آید، بروند جای دیگر.

آنانکه دل مرا شکستند، آن را خانه خدا ساخته اند.

آنانکه فکر کرده اند مرا دیگر شناخته اند...اشتباه کرده اند.

 

یا علی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

تسلیم شدن✓

چه بسیارند آنهایی که اسلام آورده اند، اما معنای تسلیم شدن را نفهمیده اند....

خیال می کنند با همین عقل ناقص خودمان می شود سرنوشت را نوشت...

نه عزیز دلم...تسلیم شدن، یعنی اینکه اینگونه باشی:

"اللهم انّی استودعک روحی و نفسی و مالی و اولادی و جمیع ما انعمت علیّ فی الدّین و الدّنیا والاخره"

بگویی خدایا هر چه تو بخواهی...

یک مدتی خیال کسی با من بود...

به امید اینکه او از حرفهایی که میزند چیزی میفهمد...

امروز فهمیدم از قرآن هم سبقت گرفته است...

در "اسلام" او شک کردم...

خدا نکند که فقط اسم اسلام و مسلمانی را یدک بکشیم...

چون اینجور فقط و فقط بار خود را در عمر سنگین کرده ایم! همین!

ایمان دارم که دین بی تعقل و تفکر یک بار اضافی است....

اما دریغ...

دریغ که نفهمیده ایم...

نفهمیده ایم...

✓

عیان نشد که چرا آمدم کجا بودم

دریغ و درد که غافل ز کار خویشتنم

 

استهزاء

یک زمانی پیغمبر گرامی اسلام با صحابه در مسجد نشسته بودند . یک مرد عربی به پیامبر گفت: در قرآن زیاد از کلمه "استهزاء" استفاده شده..."الله یستهزئ بهم... "...نحن مستهزءون" و ادعا میکرد که این فعل ریشه عجمی (فارسی) دارد ، از فارسی وارد قرآن شده و عرب آن را استفاده نمی کند. پیامبر صلوات الله علیه فرمود فلان شیخ محترم رو از یکی از قبایل صدا بزنید که به مسجد بیاید. رفتند و شیخ رو آوردند. پیامبر (ص) فرمود بیا کنار من بنشین، همینکه آمد بنشیند، رسول گرامی فرمودند نه آنطرف بنشین، رفت به آن سمت که بشیند، باز فرمودند نه بیا همینجا بنشین...دوباره برگشت سمت پیغمبر، باز ایشون عرض کردند برو همونجا بنشین...این بار شیخ عرب رو کرد به حضرت و گفت: " اتستهزء بنا (بی)؟؟؟ "

همه آنجا شروع به خندیدن کردند و شیخ ابتدا ناراحت شد ولی بعد جریان به او توضیح دادند...

فراموشی

به من میگه : به نظرت ، تو  فراموشی تقصیرکار کیه؟

بهش میگم: ببین، فراموشی یه پروسه ایه که هم ما در اون دخالت داریم هم نداریم....

و ما برآن عذاب میشیم که مقصّریم...

در قرآن داریم سوره طه، یه عده کور محشور میشن و اون دنیا به خدا میگن:

"قال ربّ لما حشرتنی اعمی و قد کنت بصیراً؟ " خدایا چرا مارو کور محشور کردی درحالیکه بینا بودیم در دنیا؟

خدا جواب میده: "قَالَ کَذَلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذَلِکَ الْیَوْمَ تُنسَى" یادته نشانه هامونو برات فرستادیم تو هم پشت گوش انداختی، فراموش کردی؟ حالا امروز فراموش میشی...

پس لذا خودتو تبرئه نکن در فراموشی و...

 خلاصه خــــــــــــــوب که این حرفا رو زدم بهش در اومده به من میگه: نــــــــــــــــــه منظور سریال فراموشی بود که از شبکه 5 پخش میشه....

یعنی تو اون موقعیت قیافه من اینجور شده بود:

 

 

حجاب

بد حجابی زنان یعنی نفهمیدن هدف زندگی...

چرا؟

جواب: بدحجابی یک ظلم به خود است،

چون بنده به عنوان یک مرد از قوه مخیّله و محرکات مردان آگاهم...

انسان هم خودرا دوست دارد به خودش ظلم نمی کند مگر به دلیـل  نفهمیدن!

به همین خاطر گفته اند: دشمن به دشمن آن نپسندد که بی خرد با نفس خود کند.

پس چه خوب نصیحت کرد آن صحابه پیامبر (ص) به مرد عرب:

"به آن کس که بیشتر از همه دوستش داری بدی نکن"!!!!

زدست غیر ننالم چراکه همچو حباب

 همیشه خانه خراب هوای خویشتنم

 

یک وبسایت خوب

 

ایّ ذنب؟

بــــسم الله النّــور

در تبیین آیاتی مثل 19 محمد (ص) "فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ ..." ، یا 55 غافر "فَاصبرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ استَغْفِرْ لِذَنبِک ..." و یا 2 فتح "لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ..."

که برای بعضی ها و ازجمله خودم سوال شده بود : مگر این آیه ها خطاب به پیامبر (ص) نبود؟ پس خدا از کدامین "ذنب" سخن می گوید؟

ارتباط

دزد زرنگ وقتی میخواهد شب وارد خانه ای شود اول سیم تلفن را قطع می کند که راه ارتباط صاحب خانه را با بیرون ببندد (چون خیلی ها موبایل در دسترس ندارند آن موقع شب).

شیطان هم وقتی می خواهد وارد قلبی شود اول راه ارتباط را می بندد، ارتباط مارو با خدا ضعیف میکند...تا اینکه اگر بعد خواست مارو در مرداب گناهی غرق کند، سیم ارتباطیمان قطع شده باشد و راحت تر غرق گناه شویم!

پس بیندیش چه چیز است که تو را از یاد خدا و مرگ غافل میکند، همان یا شیطان است یا وسیله ابلیس برای گمراه ساختن ما...

لذا یا باید از سر راه برش داریم یا اینکه حواسمان چهارچشمی به آن باشد(مدیریتش کنی) و ارتباطمان را در جای دیگر قوی کنیم...

یادم می آید عزیزی می گفت اولین بار که نگاهم به کعبه افتاد به خدا گفتم: ارتبـــــــــــــــــاط.....ارتبـــــــــــاط...

حاجب...

حاجب اولش میگفت:

حاجب اگر معامله حشر با علی ست

من ضامنم تو هرچه بخواهی گناه کن....

شب خواب مولا را دید ، حضرت فرمود مصرع اول درست است ولی مصرع دوم را اینگونه بگو:

حاجب اگر معامله حشر با علی ست

شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن

در مصائب مادرم

وقتی فاطمیّه می آید، نمی دانم خیلی ها به چه فکر می افتند اما من ، جدای از آن جریان دردناک، زمانه ای را به یاد می آورم که پس از وفات رسول خدا (ص) سراسر نشان از مظلومیت امیر مومنان علی (ع) دارد...