الــــهــی نگـــاهــی

الــــهــی  نگـــاهــی

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
آواز خدا همیشه در گوش دل است
کو دل که دهد گوش به آواز خدا؟
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
بشوی اوراق اگر همدرس مایـے
که علم عشق در دفتر نباشد
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نیـے جان من،خطا این جاست

قرآن

معرفی کتاب

کانال تلگرام الهی نگاهی

بایگانی

۵ مطلب در دی ۱۳۸۲ ثبت شده است

برادری از ال تسنّن گفته بودند ما از سنّت پیامبر ص پیروی میکنیم و رافضی ها (شیعیان) ایشان را قبول ندارند. دلیل به آن دلیل که نماز را ما مثل پیامبر می خوانیم و شما نه!....


جواب:

یک روایت صحیح از پیامبر اکرم درباره دست روى دست گذاشتن در نماز وجود ندارد. و مهمترین مدرکى که آورده شده نقل کتاب بخارى و مسلم است. و هر دو روایت از نظر سند مرسل ـ و بلکه از نظر دلالت هم مخدوش ـ است چنانچه عینی ( عمدة القاری 5: 278.( و شوکانی ( نیل الاوطار 2: 187.) و سیوطی (لتوشیح على الجامع الصحیح 1: 463.( به این معنا تصریح کرده اند.
نماز پیامبر هم اینگونه بوده : محمد بن عمر و ابن عطا روایت کرده اند ابو حمید ساعدی از ده نفر از اصحاب رسول خدا شنید که یکی از این ده نفر ابوقتاده است پس ابو حمید می گوید من داناترین شما به نماز رسول خدا هستم به او گفتند : نماز را عرضه کن پس گفت : رسول خدا زمانی که به نماز می ایستاد دو دست خود را بالا می برد تا موازی دو گوشش قرار می گرفت سپس تکبیر می گفت تا اینکه هر عضو بدنش در جای خود قرار می گرفت سپس حمد و سوره را قرائت می کرد سپس تکبیر می گفت سپس دو دستش را تا گوشش بال می آورد سپس به رکوع می رفت و دو کف دست خود را بر زانو می گذاشت سپس آرام می گرفت نه سرش را بالا می آورد و نه زیاد پایین می انداخت و می گفت خدا سخن کسی که او را مدح کند شنید سپس دو دستش را بالا بر تا کنار گوشش قرار گرفت سپس گفت : الله اکبر و سپس خود را به زمین انداخت و دو کف دست خود را کنار خود گذاشت سپس سر بلند کرد و بر پای چپ نشست و انگشتان دو پایش را موقع سجده باز کرد و سجده کرد و سپس الله اکبر گفت و بلند شد و بر پای چپ نشست تا همه اندامش آرام گرفت سپس در سجده بعد همین کار را کرد .... همه گفتند : راست گفتی رسول خدا اینچنین نماز می خواند .
امام مالک در الموطا و ابوداود آن را نقل کرده اند و ترمذی درباره آن گفته است: حدیث حسن صحیح
سنن ابن ماجة ، ج 1، ص 280 ، سنن أبی داود، ج 1، ص 170 کتاب الصلاه باب استفتاح الصلاه ، سنن الترمذی، ج 1، ص 188 باب ما جا فی وصف الصلاه ، مسند أحمد ج 5، ص 424، سنن الدارمی ، ج 1، ص 314 کتاب الصلاة باب صفة صلاة رسول الله ، السنن الکبرى للبیهقی، ج 2، ص 72 ، عمدة القاری، ج 6، ص 104 ‘ صحیح ابن حبان ج 5 ص 196...


و برای همین است که هیچ یک از این چهار مذهب دست بسته نماز خواندن را جزء واجبات نماز نمیدانند بلکه آن را از مستحبات نماز میدانند:

عبدالرحمن جزیری صاحب کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة می نویسد:

قراردادن دست راست بر روی دست چپ زیر ناف یا بالای آن سنت است ،‌و این عمل به اتفاق سه تن از ائمه مذاهب چهار گانه سنت است .

الفقه علی المذاهب الاربعة ج 1 ص 251 ،‌کتاب الصلاة با ب وضع الید الیمنی علی الیسری فی الصلاة ، الفقه علی المذاهب الاربعه ج 1 ص 285 المکتبة الشاملة اصدار اول .

حال ما به شما پیشنهاد میکینم که بررسی کنید تا متوجه شوید چه کسی این بدعتها را وارد دین کرده است و شما ایا در این یک نمونه از پیامبر پیروی میکنید تا بعدا به بقیه موارد اشاره شود.


برادری از اهل سنّت گفته بود ما انسان پرست نیستیم که امام ابوحنیفه یا شافعی و ... را بپرستیم و فقط و فقط از آنها پیروی می کنیم... به ما می گویند اهل "سنت" و ملاک و منابع ما اول قرآن و بعد حدیث است نه امام های به اصطلاح شما معصوم!


جواب:

شما انسان پرست نیستید و ما هم مرده پرست نیستیم !!!
و دلیلی ندارد که شما هم مثلا ابوحنیفه ای را که بخاری در مورد او میگوید :

أنّ سفیان لما نعی أبو حنیفة، قال: الحمد للّه، کان ینقض الإسلام عروة، ما ولد فی الإسلام أشأم منه
وقتی سفیان، خبر مرگ ابوحنیفه را شنید، خدا را شکر کرد و گفت: او اسلام را تکه تکه می کرد و در اسلام، شوم تر از او بدنیا نیامده است.
التاریخ الصغیر للبخاری، ج2 یا ص93 یا تاریخ بغداد، ج13، ص418 بپرستید.

و اما نسبت پیروی از ابوحنیفه یا شافعی و ... نیز بزرگترین دروغ است ؛ چون مثلا شافعی در محبت اهل بیت میگوید :
ان کان حب آل محمد رفضا فلیشهد الثقلان أنی أرفض الرفضة (أو أنی رافضی)
اگر محبت اهل بیت (علیهم السلام)، جزء رافضی بودن است، تمام جن و إنس شاهد باشند که من رافضی‌ترین رافضی (شیعه‌ترین شیعه) هستم.
سیر اعلام النبلاء للذهبی، ج10، ص58 - تفسیر الآلوسی، ج25، ص32 - تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج9، ص20
پس در اینجا نیز دروغ میگوید.


آورده اید : (اگر سواد داشته باشی به ما می گویند اهل سنت و ملاک و منابع ما اول قران و بعد حدیث است) و در مورد توضیح معنی اهل سنت هم ممنونم که من را روشن کردید !!! ولی من وقتی در تاریخ مطالعه کردم دیدم که عمر در هنگام مرگ پیامبر گفت : کتاب الله حسبنا ؛ یعنی کتاب خدا ما را کفایت میکند پس یعنی دیگر احتیاجی به سنت او نداریم . و کردار ابوبکر هم در اتش زدن احادیث مربوط به پیامبر در زمان خلافت ابوبکر نیز این استدلال شما را دچار تناقض شدید میکند.


و ملاک شیعه هم اول قرآن بعد عترت معصوم ( معصومیت انها در صحیح مسلم: 7 /130 ح 6414.) پیامبر میباشد ( پیروی از عترت هم :صحیح مسلم ، حدیث ثقلین ، ج 7 ص 123) و این مسئله کاملا واضحی میباشد.

لو لا علی (ع) لهلک عمر
اگر علی نمی بود عمر هلاک می شد.


این روایت در منابع اهل سنت :
تاویل مختلف الحدیث ، ابن قتیبه ، ص 152، مواقف ، ایجی ، ج 3 ، ص 627 و 636، شرح مقاصد ، تفتازانی ، ج 2 ، ص 294 ، تفسیر روح المعانی ، فخررازی ، ج 21 ، ص 22،شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ‌، ج 1 ، ص 18و ج 12 ، ص 179، تمهید الاوائل ، باقلانی ، ص 476 ، مناقب علی ابن ابیطالب ، ابن مردویه اصفهانی ، ص 88، ینابیع المودة ، قندوزی حنفی ، ج 1 ، ص 216و ج 2 ، ص 172و ج 3 ، ص 147 ، تاویل مختلف الحدیث ، ابن قتیبه، ج 1 ، ص 162، تمهید الاوائل فی تلخیص الدلائل ، باقلانی ، ج 1 ، ص 476 و 547 ، الحاوی الکبیر ، ماوردی شافعی ، ج 12 ، ص 115 و ج 13 ، ص 213 ، تفسیر سمعانی ، ج 5 ، ص 154 ، المفصل فی صنعه الاعراب ، زمخشری ، ج 1 ، ص 432 ، العواصم من القواصم ، ابوبکر بن عربی ، ج 1 ، ص 203 ، حاشیه الرملی ، رملی ، ج 4 ص 39 ، الجد الحثیث ، سعودی غزی عامری ، ج 1 ، ص 186، بریقه محمودیه ، محمد بن محمد خادمی ، ج 2 ص 108، منع الجلیل ، محمد علیش ، ج 9 ، ص 648، دستور العلماء ، قاضی عبدالنبی نکری، ج 1 ، ص 80.

همان گونه که میدانیم مذاهب چهار گانه اهل سنت هر کدام از دیگری گرفته شده اند به این ترتیب که مالکی از حنفی گرفته است ، شافعی از مالکی گرفته است و حنبلی هم از شافعی گرفته است. و ابوحنیفه خود شاگرد امام جعفر صادق بوده است و در این مورد میگوید اگر آن دو سال (منظور دو سالی است که در محضر امام صادق علیه السّلام درس خوانده است) نبود نعمان هلاک میگردید.

نمونه زیر را در نظر بگیرید:

روزى ابوحنیفه براى ملاقات با امام صادق (ع ) در خانه امام آمد، و اجازه ملاقات خواست امام اجازه نداد. ابوحنیفه گوید: دم در مقدارى توقف کردم تا اینکه عده اى از مردم کوفه آمدند، و اجازه ملاقات خواستند، به آنها اجازه داد. من هم با آنها داخل خانه شدم وقتى به حضورش رسیدم گفتم : شایسته است که شما نماینده اى به کوفه بفرستید و مردم آن سامان را از ناسزا گفتن به اصحاب محمّد نهى کنید. بیش از ده هزار نفر در این شهر به یاران پیامبر ناسزا مى گویند.

امام : مردم از من نمى پذیرند.

ابوحنیفه : چگونه ممکن است سخن شما را نپذیرند در صورتى که شما فرزند پیامبر خدا هستید؟

امام : تو خودت یکى از همانها هستى که گوش به حرف من نمى دهى . مگر بدون اجازه من داخل خانه نشدى ؟ و بدون اینکه بگویم نشستى ؟ و بى اجازه شروع به سخن گفتن ننمودى ؟ شنیده ام که تو بر اساس قیاس فتوا مى دهى؟!

ابوحنیفه : آرى .

امام : واى بر تو اولین کسى که بر این اساس نظر داد شیطان بود.وقتى که خداوند به او دستور داد که به آدم سجده کند، گفت : من سجده نمى کنم ، زیرا که مرا از آتش آفریدى و او را از خاک و آتش گرامى تر از خاک است.سپس امام براى باطل بودن قیاس مواردى از قوانین اسلام را که بر خلاف این اصل است ذکر نمود) و فرمود:به نظر تو کشتن کسى به ناحق مهمتر است یا زنا؟

ابوحنیفه گفت : کشتن کسى به ناحق .

امام : بنابراین اگر عمل کردن به قیاس صحیح باشد، پس چرا براى اثبات قتل دو شاهد کافى است ولى براى ثابت نمودن زنا چهار شاهد لازم است ؟ آیا این قانون اسلام با قیاس سازگار است ؟

ابوحنیفه : نه .

امام : بول کثیف تر است یا منى ؟

ابوحنیفه : بول .

امام : پس چرا خداوند در مورد اول مردم را به وضو گرفتن امر کرده ، ولى در مورد دوم دستور غسل کردن صادر فرموده ؟ آیا این حکم با قیاس سازگار است ؟

ابوحنیفه : نه .امام : نماز مهمتر است یا روزه ؟

ابوحنیفه : نماز.

امام : پس چرا بر زن حائض قضاى روزه واجب است ولى قضاى نماز واجب نیست ؟ آیا این حکم با قیاس سازگار است ؟

ابوحنیفه : نه .

امام فرمود: شنیده ام که این آیه را ((ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم  )) یعنى (در روز قیامت بطور حتم از نعمتها سؤ ال مى شوید) چنین تفسیر مى کنى که : خداوند مردم را از غذاهاى لذیذ و آبهاى خنک که در فصل تابستان مى خورند مؤ اخذه و بازخواست مى کند.

ابوحنیفه گفت : درست است من این آیه را این طور تفسیر کرده ام .

امام فرمود: اگر مردى تو را به خانه اش دعوت کند و با غذاى لذیذ و آب خنکى از تو پذیرایى کند و بعد براى این پذیرایى به تو منت بگذارد، درباره چنین کسى چگونه قضاوت مى کنى ؟

ابوحنیفه گفت : مى گویم آدم بخیلى است .

امام فرمود: آیا خداوند بخیل است تا اینکه در روز قیامت در مورد غذاهایى که به ما داده ما را بازخواست کند؟ابوحنیفه گفت : پس مقصود از نعمتهایى که قرآن مى گوید انسان مؤ اخذه مى شود چیست ؟

امام فرمود: مقصود نعمت دوستى ما خاندان رسالت و اهل بیت است .

برادران عزیز اهل سنت این سوالهای یکی از امامان مذهب چارگانه اهل سنت از امام جعفر بوده است .به نظر شما کدامیک از این 2 شایسته امامت و پیروی هستند (شاگرد یا استاد)؟

مذاهب فقهی اهل تسنّن 4 مورد هستند:

 حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی

همانطوری که می دانید ابوحنیفه اولین پیشوای اهل سنت در سال 80 (هشتاد) هجری قمری یعنی قریب به 69 سال و اندی بعد از وفات پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلّم تازه به دنیا آمده است و مالک بن انس در سال (93 ه .ق ) و محمد بن ادریس شافعی در سال (150 ه.ق) و احمد بن حنبل در سال ( 164 ه. ق )به دنیا آمده اند .حال سؤال ما این است که در این مدت زمان (یعنی 69 سال بین وفات پیامبر اکرم و تولد ابوحنیفه و تشکیل دادن فرقه حنفی ) مسلمانان چه دینی داشتند؟؟

 آیا این امامان اهل تسنّن حتی یک بار هم پیامبر را دیده اند؟

آیا علی علیه السّلام به پیامبر آشناتر بود یا پیشوایان اهل تسنّن؟؟؟