الــــهــی نگـــاهــی

الــــهــی  نگـــاهــی

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
آواز خدا همیشه در گوش دل است
کو دل که دهد گوش به آواز خدا؟
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
بشوی اوراق اگر همدرس مایـے
که علم عشق در دفتر نباشد
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نیـے جان من،خطا این جاست

قرآن

معرفی کتاب

کانال تلگرام الهی نگاهی

بایگانی

۳۲ مطلب با موضوع «دنیا» ثبت شده است

در مملکت اسلامی ما بانوان محترم هم زیاد ســـرِ کـــــار می روند! البته نه فقط سر ِ کارهای زنانه! بلکه خیلی وقتها کارهای مردانه!

نظامی هست که خودمان برایشان چیدیم...درس میخوانند کلی! لیسانس و فوق لیسانس و دکترا در رشته های گوناگون میگیرند...طبیعتاً نمیخواهند حاصل این زحمات بی فایده باشد! حقیقت این است که خیلی وقتها در رشته های تحصیلی مردانه هم درس میخوانند!

از جمع کثیری از دختران جوان بپرسی که چرا میخواهی شاغل شوی؟ (آن هم شغلهای مردانه) جواب می دهند: چون میخوام پول در بیارم، چون "حـَقــَمــِ"، چون میخوام رو پای خودم وایسم!، چون کلاسـ داره!، پس چی؟ میخوای بیکار بشینم؟ و....

اکثر زیاد جلو آینه می ایستند، اما تعجب است...آیا نگاه به خودشان نمی کنند!؟ یعنی در "خود" شان تفکر و تدبر نمی کنند؟! زن این مخلوق الهی، چه ویژگی هایی دارد؟ طبق این ویژگی ها چه کارهایی می تواند بکند؟ چه کارهایی بهتر است انجام دهد؟و...

زنها که زیاد سرِ کار بروند...مردها کم سر کار میروند...مردها بیکار می شوند!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...مردهای بیکار کم کم در جستجوی درمان افسردگی پس از بیکاری خود رو به شیشه و کراک و دود و دم می آورند! اعتیاد افزایش می یابد!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...مردهای بیکار برای تأمین مخارج زندگی ممکن است رو به دزدی  بیآورند...

زنها که زیاد سرِ کار بروند...مردها به تدریج  بیکار و خانم ها پر توقع می شوند. سن ازدواج سیر صعودی و میل به بچه داری سیر نزولی پیدا میکند!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...خسته می شوند، وقت برای شوهر و بچه داری کم می آورند!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...بچه ای اگر در کار باشد، باید برود مهدکودک تا خودش بزرگ شود! میشود بچه مهدکودکی!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...وقت نمی کنند به شوهر درست رسیدگی کنند،...شوهر دل آزرده و کلافه می شود...طلاق زیاد می شود!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...ممکن است با آقایان همکار شوند! اختلاف بین زن و شوهرها زیاد می شود. طلاق زیاد می شود!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...از خوی زنانه و لطافت طبع خود کم می کنند و عادت می کنند شبیه یک "مــــــــرد" زندگی کنند!

زنها که زیاد سرِ کار بروند...پروژه شبیه سازی زنان به مردان فعالتر می شود! لطافت، عشق و حیا در جامعه کم، بچه بی ادب و مرد بی غیرت می شود!

خدا بیامرزه یه بزرگواری می گفت، هــــر مردی دیدید یک مشکل رفتاری یا اخلاقی داره بدونید یک "محبتــی" از یک زن باید به او میرسیده ولی نرسیده! همه اینها را نوشتم تا به این جمله از قرآن ایمان بیاوریم!


توضیح: 1- منظور از جمله قرمز رنگ، حضور افراط گونه بانوان در جامعه، دوری از فضای خانه و مشغولیت آنها به امور سنگین و مردانه است!

2- منظور از کار مردانه، شغل هایی است که با خوی و فطرت آقایان همخوانی دارد!

وابستگی یعنی اینکه قهراً نتوانی از یک محیطی، از یک نظامی خارج شوی...مثلاً ما در دعای کمیل میخونیم : "وَ لا یُمْکِنُ الْفِرارُ مِنْ حُکُومَتِکَ"...یعنی خدایا راه فراری از حکومت تو نیست...یعنی قهراً ما قدرت خروج از این دایره رو نداریم...برای استقلال باید پیوندهای ما بطور کامل از چیزی بریده شود، یا از آن کاملاً خارج شویم تا به آزادی برسیم...یعنی به یک پروسه ی "ناهماهنگ سازی" نیاز داریم!

این را به عنوان یک اصل در نظر بگیریم و با مباحث دیگر منطبق کنیم...

برای مثال برای جدایی از بند شیطان، اینطور نیست که با ترک یک گناه حاصل بشه...شیطان دشمن برونی ماست، دشمن برون اگر راه نفوذ نداشته باشه، نمیتونه آسیب بزنه! پایگاه درونی شیطان در ما همون نفس امّاره است! فلذا برای رهایی از دام شیاطین باید این نفس تربیت شود! نفس امّاره ما در راستای اهداف شیطان عمل میکنه، بنابر این تبدیل می شود به راه نفوذ شیطان!

مثال ساده تر میزنم، شما میبینید، نظام آموزشی کشور ما متأسفانه اسلامی نیست، یک نشانه آن هم این است که امروزه نه تنها ممکن است، بلکه افتخار می کنند اگر یک دانش آموخته ای در ایران، در یک کشورغربی(با نظام سکولار) ادامه تحصیل دهد! این یعنی مطابقت نظام آموزشی ما با نظام آموزشی آن کشورها! این یعنی وابستگی آموزشی...دانشجو غالباً تا یک مقطعی تحصیل میکنه، و برای تحصیلات عالی به خارج سفر میکنه! با آن نظام درس میخواند، تربیت می شود و بر میگردد، این روند را روی شاگردانش هم پیاده می کند! و هــــی این پیوند وابستگی عمیق و عمیق تر می شود! اگر نظام آموزشی ما مطابق و در راستای نظام غربی ها نبود، باعث میشد محصل در درون سیستم بزرگ شود، شاگرد با همین نگاه تربیت کند، نظریه پردازی کند، و حتی ایده هایش را صادر کند! این می شود اتکای به قوای درونی!

جهانی شدن، نام جدید استعمار است.

اگر جهانی شدن را، یک همگن سازی قدرت ها (فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و...) معنا کنیم، این همگن سازی همیشه به سود کسانی تمام می شود که قدرت کنونی آنها بیشتر است...تصور کنید اگر در دو کفه یک ترازو دو جسم باشند، که یکی از دیگری سنگین تر باشد، باید از آنکه سنگین تر است برداشت و بر کفه سبکتر اضافه کرد، و نیازی نیست چیزی از سبک به سنگین اضافه شود...

شاید متوجّه نباشیم، اما داریم با یک نظامی که دیگران برای ما ساخته اند، که خیرخواهانه هم نبوده، بزرگ می شویم...داریم روزانه آب در آسیاب دشمن میریزیم و شاید...متوجه نباشیم...

کمی بیشتر فکر کنیم...

ادامه دارد!

دنیا هم بهترین مکان است هم بدترین مکان....

بهترین مکان است برای آنکه بخواهد توشه آخرتش را جمع کند (الدّنیـــا مزرعة الآخرة) و بدترین مکان است (اَلدُّنیا دارُ بَلاءٍ وَ مَنزِلُ بُلغَةٍ وَ عَناءٍ) برای کسی که آن را برای خودش بخواهد و به خوشی هایش دلگرم باشد.

یکی می گفت: "باید از دنیا نهایت استفاده رو بکنیم و لذت ببریم!"... نمی دانم منظورش چه بود، ولی حرف درستی ست، وقتی ما یک چند ساعتی یا چند روزی به مسافرت و گردش می رویم، به زیارت عتبات می رویم، سعی میکنیم نهایت استفاده را از فضای آنجا بکنیم...چرا؟

چون مطمئنیم، آنجا دائم نمی مانیم...

یک عده ای از روز الست گفته اند:  "رَبُّنَا اللَّهُ " گفته اند پروردگار ما الله است و "ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ"ما او را رها نمیکنیم، اگرچه چند روزی ما را برای بهره برداری به دنیا می برد، و روی قولشان هم هستند...(ثم استقاموا) ولی یک عده ای هم نه...درگیر بازی های دنیا می شوند و هــــی بار خود را الکی سنگین میکنند! مومن از دنیا برای آخرتش بهره میگیرد!!! در معبر که نمی شود خانه کرد...

اینجا محل عبور است!

بیا که قصر اَمَل، سخت سُست بنیاد است

بیار باده که بنیاد عمر، برباد است

نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر

که این حدیث ز پیر طریقتم، یاد است

مجو درستی عهد، از جهان سست نهاد

که این عجوزه، عروس هزار داماد است

غلام همّت آنم، که زیر چرخ کبود

زهرچه رنگ تعلّق پذیرد، آزاد است



سلام دوستان

برای اینکه محیط وبلاگ را زیاد سیاسی نکنیم و سریع این بحث را خاتمه دهیم، و به منظور روشن شدن ماجرا، گفتم با این پست، ماجرای "سیاست زده شدن"، به عنوان یکی از خطرهایی که نسل جوان و مردم را تهدید میکند، تمام کنم و به راه گذشته مان ادامه دهیم.

یکی از خطرهایی که امروز گریبان گیر نسل جوان شده است، که بحثی بس طویل و خواندنی دارد، بحث مشارکت در امور سیاسی است. حال سوالاتی اساسی در ذهن می آید: "آیا سیاسی بودن خوب است؟" آیا باید واقعاً مشارکت کرد یا باید بی خیالش شد؟ چرا رهبری بر تقویت فکر سیاسی جوانان تاکید می کنند؟، آیا واقعاً سیاست ما (جوانان) عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست؟ و...

اگر خداوند توفیق دهد، نظر شخصی ام را در این باره عرض می کنم، باشد که مفید واقع شود. انشاالله!

خداوند متعال فرمود:

"اَنَا عِندَ المُنکسرهِ قُلوبُهُم"...

کسی که دلش شکست، حالتی مثل اضطرار پیدا می کند، اضطرار یعنی اینکه نگاه کنی ببینی هیـــچ راهی نداری، بیچاره شده ای! خداوند متعال می فرماید اگر دلت شکست، واقعاً از عمق وجود حس کردی هیچ پناهگاهی نداری، من در کنار تو هستم...انسان وامانده وقتی میبیند وسط طوفان مشکلات گیر کرده، تازه میبیند که چقـــــدر تنهاست! به قولی تازه از خواب بیدار می شود! اینجا دیگر عمیقاً حس می کند "لا اله الّا الله"...اینجا می فهمد راه فراری ندارد و حالا دیگر امیدش فقط بخداست!!!!

ایراد ما اینجاست که اکثر وقتها در دنیا خیال میکنیم غیر از او چاره ای داریم...خیال می کنیم این اسباب دنیوی...این افراد کسی به خودی خود میتواند دست ما را بگیرد، یا کمکی کند...خیال می کنیم تا فردا و ماه دیگر و سال آینده و...حتماً قرار است زنده باشیم..خیال باطل است...

حالا چرا دائماً این خیالات را داریم؟ چون ذکر نمی گوییم...یاد خدا نمی کنیم....وقتی مثلاً در خیابان راه می رویم، به فکر زمین و زمان هستیم الّا آن کس که باید باشیم! از علمای مشهور هم عصر ما کسی بوده که روزی 7000 بار سوره توحید را میخوانده...

کسی که به یاد خداست، غفلت نمی کند، تغافل ندارد...

کم یاد خدا می کنیم! :(

جز تو ام نیست نظر جانب دیگر، چه شود

گر کنی سوی من از مِهر نگاهی گاهی؟

در این مقاله، به بررسی سه نکته در خصوص دنیا از بیانات مبارک امیرمؤمنان علی علیه السّلام می پردازیم:


دنیا از دیدگاه مولا علی علیه السّلام


وقتی شناخت از خود نداشته باشد، آدمی ارزش برای خودش قائل نمی شود، و ممکن است هزار گناه و اشتباه را مرتکب شود....همینکه قدر خودت را بدانی کافی است برای گناه نکردن! و همینکه ندانی که هستی و چه ارزش وجودی داری، بس است که خودت را...خدایت را...ایمانت را به این دنیا و اسباب بازی هایش بفروشی...این روزها نگاه که میکنی، آدمی خیلی جاها اعتبارش را به تخصصش و مقامش می سنجند....

"...هر چه بهش میگم: چادر سرت کن...میگه: مامان بس کن تورو خدا، دوست داری دخترت مسخره این و اون بشه...

...با اینکه اصلاً تو خونه سیگار نکشیدم و هی به بچه ها میگفتم نرید دنبال این حرفا...خطره...باز هم پسرم...

...پدره چی بود پسر چی شد...دو دنیای متفاوتند اینا...."

اینها حرفهای اشخاصیت ست که هنوز نتوانسته اند معمای تربیت صحیح فرزندان را حل کنند!

راز چگونگی نیکو یا شقی شدن فرزند، بر ملا شده است! بعضی ها خیال میکنند با کنترل شدید فرزندان نوجوانشان تو این دور و زمانه قادر به تربیت صحیح او هستند...تلاشی که خیلی وقتها در  کمال تعجب اثر کاملاً برعکس دارد!

یادمان باشد، هر چند تربیت صحیح بعد از به دنیا آمدن بچه در سرنوشت او نقش مهمی ایفا میکند، اما اثر مهمتر را ذات پدر و مادر در فرزند میگذارد! بدین معنا که اثر پذیری بچه ها یک مساله شاید بشه گفت ژنتیکی یا ذاتیه! یعنی اگر پدر و مادر در خانه خوب نقش بازی کنند ولی ذاتشان خراب باشد، فرزندان در آینده بیشتر از همان ذات خراب اثر می پذیرند نه از نقشی که بازی میکنند! پدر  ِ سیگاری، هرچند که در خانه سیگار نکشد ، پسر گیریم اصلاً نمی فهمد پدرش سیگاری است ولی بعداً که بزرگ می شود میبیند علاقه زیادی به سیگار دارد و سمت دود رفتن برایش آسان است! چرااا؟ چون پدر نقش بازی میکرده ولی ذاتاً علاقمند به سیگار بوده! وقتی مثلاً خیابان ولی عصر را بگیری و بری بالا، چشمانت گاهاً بر میخورد به مادران چادری که دست دختر بدحجابشان را گرفته اند و با هم راه میروند...چراااا اینجوریه؟ میگیم این دختر، بر فرض اینکه در این مورد فقط از مادر اثر پذیرفته، در حقیقت چیزی را نشان میده که مادرش ذاتاً علاقه داشته یا دارد!

فلذا میخواهم به این نتیجه برسم که اگر دنبال این هستیم که فرزندمان نیکو شود،نیاز نیست او را در منگنه بگذاریم (اینجور بدتر می شود)،فقط راهش این است: پس از دعا به درگاه خدای متعال، نقاط ضعف خودمان و مفسده های ذات خودمان را اصلاح کنیم...خودمان خوب باشیم!

خودت را اصلاح کن، تا خانواده و جامعه اصلاح شود.

رحم الله امراء علم من عین و فی عین و الی عین...

خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده و در کجا قرار دارد و به سوی کجا رهسپار است!

***

بارها در این وبلاگ اشاره به این حدیث کرده ام و تاکید کرده ام:

" زندگی موفق در دنیا نیازمند یک نگاه جامع و کامل است."

***

چرا؟

اصلاً چرا؟

یعنی چی؟

آشـنا