الــــهــی نگـــاهــی

الــــهــی  نگـــاهــی

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
آواز خدا همیشه در گوش دل است
کو دل که دهد گوش به آواز خدا؟
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
بشوی اوراق اگر همدرس مایـے
که علم عشق در دفتر نباشد
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نیـے جان من،خطا این جاست

قرآن

معرفی کتاب

کانال تلگرام الهی نگاهی

بایگانی

می بینی کسی ماشینش را رینگ اسپرت کرده، می گویند طرف عشقِ لاستیک است، دائم به فکر این لاستیک ماشینش است، فلان شخص عشقِ اتومبیل است، عشقِ گوشی است و امثال ذلک...

آخر آن دلی که درش حبّ لاستیک خودرو باشد که دل نیست، آپاراتی است...و اگر در آن حبّ ماشین بود که دل نیست، پارکینگ طبقاتی است، نمایشگاه اتومبیل است، قلبی که عشق خانه سازی دارد شهرک اختصاصی مسکنِ مهر است، و آنی که گوشی موبایل دوست دارد، غایت آمالش در حال حاضر آی فون سیکس است...

گاهی باید گفت صد رحمت به مردمان 4000 سال پیش، منظورم آباء و اجداد ابراهیم نبی خلیل الله (ع) است، لااقل خورشید و ماه می پرستیدند...امروز فلان هنرپیشه را، فلان نوازنده را، فلان شخص و... می پرستند.

وجود مبارک امام صادق علیه السلام فرمودند: "القَلْبُ حَرَمُ اللهِ فَلا تُسْکِنْ فِی حَرَمِ الله غیَرَ الله" دل انسان حریم خداوند متعال است، در آن بجز الله کسی را ساکن نکنید...چرا؟ چون این دل که سرمایه وجودی ماست و از بین نمی رود...فلذا نه باید و نه می شود در آن غیر از یک وجود متناهی را قرار داد...اگر حبّ غیر او باشد، روزی که باید شخص از آنها دل بکند، عذاب می بیند، مصیبت است!

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید که عده ای "فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ" دلهایشان مریض است...در جای دیگر می فرماید:"وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ"... اگر دلمان کسالت دارد، لااقل شافی و دارویش را که شناختیم، رهایش نکنیم!

+

 

 

آیه ای که پست قبل نوشته شد... با تمام سادگی، پیچیدگی هایی دارد...

نمیدانم شاید برایتان سوال شده باشد: مگر ما دعوت خدایمان را استجابت نکردیم؟ مگر عبادتش نمی کنیم؟ مگر او را نمی پرستیم؟ مگر به او اعتماد نداریم؟ مگر نه این است که بازدیدکنندگان این وبلاگ غالباً اعتقاد و التزام عملی به اسلام دارند؟ پس چرا نویسنده این آیه را انتخاب کرده است؟

جواب: اگر پس از خواندن مطلب قبل این سوالات در ذهن شما پیش نیامده بود و دنبال جوابشان نبودید، باید اعتراف کنم صرفاً به درک ظاهری از منظور نویسنده رسیده بودید!

دلیل انتخاب این آیه، آن هم برای شما بچه مسلمان ها، یا به قولی "حزب الهی" ها، این است که بالای سرت باشد، بدانی هــــر روز باید این دعوت را لبیک بگویی...این گونه نیست که شما یک بار گفتی و تمام شد...انسان هـــر روز باید توبه کند...هــــر روز باید غرورش را، مینای خودپرستی اش را بشکند...و توجه خود را به اوامر الهیه کند...

مگر نه این است که در سوره بقره خداوند متعال فرمود: "اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ..."؟، فلذا اگر کسی ایمان هم داشت، باز نباید فرض بر این کند دیگر من "مؤمن" شدم تمام شد، دیگر ما "حزب الهی" هستیم والسلام...

هــــــر روز باید با آرمانهای الهی تجدید میثاق کنیم !!!هــــر روز باید توبه کرد...هــــــر روز باید دنبال "النّور" بود! از قرآن، چراغ هدایت، کمک بگیریم!

این آیه را چاپ کنیم و بزنیم در اتاقمان...بالای سرمان، جلو دیدمان...هر روز مرورش کنیم...

وقتی کسی افسار زبانش را در دست نداشته باشد، هـــرچه به فکرش می رسد، می گوید، یا بیشترش را می گوید...توهین می کند، دروغ می گوید، اغراق میکند، چاکرم نوکرم مخلصم می کند، حرف اضافی می زند، در هــــر جا سخنی باشد زِری می زند، نپرسیده جواب می دهد، توهمات ذهنی اش را دائم بیان می کند، دخالت بیجا می کند، اطلاعات لو می دهد....و خلاصه کلّی زبانش و وجود خودش را هیزم جهنّم می کند...

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام فرمودند: انّا لاُمراء الکلام...یعنی ما فرماندهان کلّ سخنیم، یعنی آنقـــــــدر سخن تحت سلطه ماست که بیست و پنج ســـــال ساکت ماندیم به حرمت پیغمبر صلوات الله و سلامه علیه و آله...

سخن دان، حرف زیاد نمی زند! بلکه به موقع و صحیح حرف می زند....اگر حرفش را تجریه و تحلیل کنی، یک دروغ را درونش نمی یابی...برای تک تک سخنانش دلیل قانع کننده دارد!

کمتر حرف مفت بزنیم...

کمتر سخن بگوییم...یا لااقل حرف خوب بزنیم!


"من کان لله کان الله له" را هنوز خیلی مانده است که بفهمیم...

هرچه از ما به خدا متّصل شد، ماندگار شد و هرچه غیر از آن از بین رفت...آن شهدایی که دست و پا و چشم و سایر اعضا و جوارحشان را در راه خدا دادند، همه آنها ماندگار شدند...اگر کسی چشمش را در راه خدا داد و سایر اعضایش ماند...اتفاقاً می شود گفت که چشمش ماند و دیگر اعضایش رفت...

اگر بدنت را خدایی کردی، ماندگار می شود، اگر علمت را خدایی کردی، ماندگار می شود، اگر زبانت را خدایی کردی ماندگار می شود...

هــــــــرچه به دریای بیکران خداوند متعال متّصل شد، به صفت جاودانگی رسید...

بینش افراد نسبت به گناه و مسئله معاد متفاوت است.

توجه کنید: غالباً این دید را داریم که عذابی هست و جهنّمی هست...کیفری هست مثل زندان و امثال ذلک که تبهکار را می برند...

این بینش، ما را آنچنان که باید از انجام گناه باز نمی دارد، چرا که شخص فکر می کند بین او و کیفر فاصله ای هست و خلاصه راه فرار دارد...و قرار نیست حتماً گرفتار شود....مثل کسی است که نیمه شب، به امید اینکه پلیس نیست و خیابان خلوت است، با ماشین از چراغ قرمز عبور می کند، چه بسا کسی هم او را نبیند و جریمه هم نشود! لکن این صحیح نیست.

گاهی هم فرد، گناه را مثل سَم می بیند، اما نه سَمّی که هضم شود، بلکه آنکه خودش را هضم می کند و همیشه همراهش هست! بر گردنش سنگینی میکند! یعنی معتقد است به "وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا" یعنی روز قیامت هرچه انجام داده را حاضر می بیند. پس دید معادی ما باید بر"تجسّم اعمال انسان و تأثیر مستقیم آنها در سعادت و شقاوت ما" متمرکز شود، به عبارتی اینگونه باشد: 

قرآن را باز می کنیم، سوره ی کهف آیه 49:

وَوُضِعَ الْکِتَابُ فَتَرَ‌ى الْمُجْرِ‌مِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَـٰذَا الْکِتَابِ لَا یُغَادِرُ‌ صَغِیرَ‌ةً وَلَا کَبِیرَ‌ةً إِلَّا أَحْصَاهَا ۚ وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرً‌ا ۗ وَلَا یَظْلِمُ رَ‌بُّکَ أَحَدًا

کتاب [اعمال] هر کسی [در برابر دیدگانش] نهاده می شود، پس مجرمان را می بینی که از آنچه در آن است هراسان و بیمناکند و می گویند: ای وای بر ما، این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته است مگر آنکه آن را به حساب آورده؟! و هر عملی را انجام داده اند، حاضر می یابند، و پروردگارت به هیچ کس ستم نخواهد کرد.

شما وقتی میخواهی در ظرفی شربت درست کنی و بخوری، اول نگاه میکنی ببینی ظرفت تمیز است...آبت تمیز است...مواد مورد استفاده ات موجود هستند و سالم هستند و بعد شربت درست میکنی....لذا اول باید ظرف درون را از کثافات و زشتی ها پاک کرد تا "یخرجهم من الظّلمات الی النّور" بشود، بعد شروع کنی در این ظرف پاک آب و لیمو و... بریزی...

هی ننشین دعای کمیل بخوان و بگو اثر که ندارد...این همه خواندیم و هیچ نشد...در ظرف کثیف که شربت مزه نمی دهد...آبت را هم آلوده میکند! حالت را هم شاید بد میکند! پس از طهارت و تزکیه درون، تازه وارد جرگه ی  "الله ولیّ الّذین آمنوا..."می شویم، یعنی وارد وادی ولایت خداوند می شویم، حالا آثار دعا و عبادت را ببین...این را بدان کسی که هنوز در ولایت "الله" وارد نشده، اصلاً عملش عملِ صالح به حساب نمی آید...به قول حجّت الاسلام میرباقری، نماز سه هزار ساله شیطان هم (چون ولایت نداشت)، عملِ صالح نبود، فلذا اثر نکرد و زمانی که با سجده بر آدم امتحان شد، استکبار ورزید!

می ترسم آنقدر اینجا در دنیای مجازی سِیر کنم، که در گلدان اعمالم فیش اتصال به اینترنت بروید!

سلام

ما با دین زندگی میکنیم، اما اغلب زندگیِ دینی نداریم!

با قرآن زندگی می کنیم، اما زندگیِ قرآنی نداریم!

در زندگی از خدا حرف می زنیم، اما گاهاً زندگیِ خدایی نداریم!

***

دین ما، قرآن ما می گوید:

ما بکم من نعمة فمن اللَّه

هـــــر نعمتی که برایت می آید از خداست...

پس، چرا اگر پولی دستمان آمد، ظرف آشی، شیرینی آمد...سریع می پرسیم؟ اینو کی آورده؟

چرا نمی پرسیم اینو کی داده؟ این نعمت کیه؟ که جواب بشنویم: خــــــدا!

قرآن می گوید:

مَّا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِکَ

هر حسنه ای به تو برسد، از خداست و هر بدی برسد به تو، از خودت است!

پس چرا گاهاً دنبال این و آن می گردیم، دنبال واسطه می گردیم؟ پس چرا اگر بدی به ما رسید، می گوییم بد شانسی؟ می گوییم قسمت نشد؟ می گوییم خواست خدا بوده؟؟؟؟

***

مگر همین قرآن در آیه آخر سوره مزمّل نمی گوید:

...فَاقْرَ‌ءُوا مَا تَیَسَّرَ‌ مِنْهُ ۚ وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَأَقْرِ‌ضُوا اللَّـهَ قَرْ‌ضًا حَسَنًا ۚ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِکُم مِّنْ خَیْرٍ‌ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّـهِ هُوَ خَیْرً‌ا وَأَعْظَمَ أَجْرً‌ا ۚ وَاسْتَغْفِرُ‌وا اللَّـهَ ۖ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ‌ رَّ‌حِیمٌ

پس آنچه را از آن (قرآن) میسر است بخوانید1 و نماز را برپا دارید2 و زکات بپردازید3 و وام نیکو به خدا بدهید4؛ و آنچه را از عمل خیر برای خود پیش می فرستید، آن را نزد خدا به بهترین صورت و بزرگ ترین پاداش خواهید یافت؛5 و از خدا آمرزش بخواهید6 که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

ما این کارها را می کنیم؟

ما دیدمان همین است؟ اگر 10000 تومان از جیبمان افتاد و نیازمندی برداشت، دزدش نمی خوانیم؟در دلمان رضایت می دهیم؟وقتی آمرزش می خواهیم، امید مغفرت داریم؟ می دانیم بسیار آمرزنده و مهربان یعنی چه؟

***

مگر ندای "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن یَکُونُوا خَیْراً مِّنْهُمْ" را نشنیدیم؟

پس چرا این جناح سیاسی آن جناح را، این تیم ورزشی آن تیم را، خودمان ترک و لر و کرد عرب را گاهاً مسخره می کنیم، یا اگر کسی میکند، خدای ناکرده میخندیم؟

***

یااَ یُّهاَ الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ 1 اِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ اِثْمَُ وَ لا تَجَسَّسُوا 2 وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً3

آیا واقعاً سوء ظن نداریم، آیا فهمیده ایم تجسس یعنی چه؟ آیا غیبت اصلاً نمی کنیم؟

***

و هزاران مورد دیگر که گاهی شاید فراموش می کنیم، دین ما همین منش انسانی است، همین حقایق است!

زندگی مان را، دکوراسیون منزلمان را، اخلاقمان را، ازدواجمان را، دیدمان را اسلامی کنیم!

حقیقت همین قرآن است!

همین قرآنِ ناطق، مهدی موعود (عج الله تعالی فرجه) است!