الــــهــی نگـــاهــی

الــــهــی  نگـــاهــی

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
آواز خدا همیشه در گوش دل است
کو دل که دهد گوش به آواز خدا؟
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
بشوی اوراق اگر همدرس مایـے
که علم عشق در دفتر نباشد
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نیـے جان من،خطا این جاست

قرآن

معرفی کتاب

کانال تلگرام الهی نگاهی

بایگانی

با عرض سلام به دوستان گرامی و تسلیت به مناسبت ایام شهادت سرور و سالار شهیدان و یاران باوفایشان

28- اگر سفارش می شود که هر روز زیارت عاشورا بخوانیم یک دلیل مهم و اساسی اش این است که این زیارت، (که باید با درک معانی و مفاهیم قرائت شود) اولاً با یادآوری روزانه قیام عاشورا و وظیفه ما نسبت به امّت رسول الله و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام، با سلام و صلواتی که نثارشان می کنیم، حبّ ما را نسبت به ایشان تجدید و تشدید می کند، ثانیاً با به خاطر آوردن ظلمی که به این بزرگواران شده، بغض ما نسبت به دشمنانشان روز به روز بیشتر شود و هر روز آنها را لعن کنیم.

29- امروز حرفی از یزید و معاویه نیست، از شمر نیست، چرا که اینها سالها پیش قبرشان زباله دان شده و کمتر کسی از آنها یاد می کند! امروز حرف از فکر یزید و معاویه و شمر است! حرف از یزیدیان زمان است! فلذا زیارت عاشورا این عبرت را در خود دارد که در هر دوره ای ممکن است یک یزیدی باشد و یک حسینی! ما باید بدانیم در کدام جبهه قرار گیریم...این را به ما می آموزد که تا قیام قیامت سعادت با کسی است که دستش را به دست ولایت ائمه اطهار علیهم السّلام می دهد و نسبت به دشمنانشان بغض و نفرت دارد.

30- برائت ما امروز از امثال یزید و معاویه باشد همانطور که قرآن به ما این را یاد داده است. در آیات انتهایی سوره ی تحریم میخوانیم زن فرعون وقتی می خواهد به درگاه خداوند متعال دعا کند میفرماید: "...و نجّنی من فرْعوْن وعمله ونجّنی من القوْم الظالمین" یعنی خدایا مرا از فرعون و فرعونیان و ستمکاران نجات بده. بدین معنا که ممکن است فردا فرعونی نباشد اما شخصی با "تفکر فرعونی" باشد!

31- دلیل اینکه می گوییم در هر زمان یک یزیدی هست و یک حسینی، همان است که امیرمؤمنین در جریان زیر عرض کردند: "بعد از تار و مار شدن خوارج در نهروان و خارج شدنشان از صحنهٴ حیات و زندگی، به علی‏ بن ابی‏ طالب(علیهماالسلام) عرض شد: این مقدس‏های خشک از بین رفتند. فرمود: «کلاّ والله إنّهم نُطَف فی أصْلاب الرجال وقرارات النساء کلّما نَجَم منْهم قرنٌ قُطِع، حتّی یَکون آخرهم لُصوصاً سَلاّبین»؛ اینها نطفه‏ هایی هستند در پشت مردان و قرارگاه زنان. هرگاه مقداری از اینها از بین بروند، عده ای دیگر ظهورمی کنند تا این که سرانجامِ کار، سارقانِ مسلّح و رهزنانِ غارتگر خواهند شد."

32- همانطور که در زیارت وارث وارد شده، سه گروه را لعن می کنیم: اول آنهایی که امام حسین علیه السّلام را شهید کردند(أُمَّةً قَتَلَتْکَ)، دوم گروهی که به ایشان ظلم کردند (أُمَّةً ظَلَمَتْکَ) و سوم آنانکه که خبر این ظلم و آدم کشی را شنیدند و به آن راضی شدند (أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ)! امروز هم باید باور کنیم که همین مسئله وجود دارد! اول باید با بصیرت کافی یزیدیان و حسینیان را تمیز دهیم، دوم باید سعی کنیم جزء این سه گروه نباشیم.

33- حضرت اباعبدالله علیه السّلام فرمودند: "أنا قَتیلُ العَبرة" یعنی من که به اینگونه شهید شدم باید "عبرات" (اشک ها) داشته باشم! بدین معنا که چشم عاشقانم از اشک بر من پر شود. اشک چکیده ی احساس قلبی است. وقتی کسی دلش شکست اشکش جاری می شود. دل مرکز احساسات و رهبر اعضای دیگر است، اگر کسی دلش برای این مصیبتی که در زیارت عاشورا می خوانیم بزرگتر از آن نیست (مُصیبَتاً ما اَعظَمَها)، سوخت و گریه کرد، بدینوسیله حبّ و دوستی نسبت به مظلومان این حادثه و در کنارش بغض نسبت به ظالمان آن، تشدید می شود.

34- امام سوم ما در نامه های رسمی خود فرمودند: «من رأی سلطاناً جائراً مستحلا ً لحرم الله، ناکثاً لعهد الله، مخالفاً لسنّة رسول الله، یعمل فى عباد الله بالإثم والعدوان، ثمّ لم یغیّر بقول ولا فعل، کان حقیقاً علی الله أن یدخله مدخله» وقتی کسی شاهد است که حاکمی ستمکار زمام امور جامعه را به دست گرفت و حلال خدا را حرام و حرام او را حلال کرد، پیمان الهی را نقض کرد، سنّت خدا و پیامبر او را به بازی گرفت، با مردم به دشمنی و گناه رفتار می کند و هر کسی با چنین زمامداری به صورت بیانی و عملی مبارزه نکند، خدای سبحان او را مانند آن ستمگر کیفر می دهد؛1


منابع: "حماسه و عرفان"، آیت الله جوادی آملی
1- بحار الأنوار، ج44، ص381

حضرت اباعبدالله علیه السّلام فرمودند:
"من قیام نکردم برای اخلال و فساد و ظلم، بلکه قیام من بخاطر امر به معروف و نهی از منکر و نشان دادن راه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و پدرم امیرالمؤمنین علیه السّلام و اصلاح مفاسد در امّت جدّم می باشد.

21- اول باید بدانیم عرصه امر به معروف و نهی از منکر، صرفاً مسائل شرعی مثل نماز و حجاب و امثال ذلک نیست، بلکه این فریضه مربوط به هر نوع "منکر" و هر نوع "معروف"است. یعنی اگر کسی زباله ای را روی زمین انداخت، این هم منکر است، اگر تند رانندگی کردیم هم منکر است، تمیز بودن معروف است، سلام کردن معروف است....(معروف آن است که به تأیید عقل و شرع رسید و منکر آن است خلاف این دو است!)

22- دوم اینکه این مسئله برای کسی است که می داند کاری منکر است و عمداً انجام می دهد یا می داند کاری معروف است و عمداً ترک می کند! فلذا اگر کسی سهواً خطایی کرد و ما تذکّر دادیم، این کار اسمش همان "تــــذکّر" است نه نهی از منکر! یا اگر سهواً معروفی را ترک کرده...همان!

23- همانطور که عرض شد، تذکر، نصیحت، توصیه، وعظ و ارشاد مراحل قبل از امر به معروف و نهی از منکر اند! این فریضه جنسش از دستور است! بیانش دستوری است! امر و نهی است! لکن مراحلی دارد و شرایطی! با انزجار قلبی می شود، با اخم و عصبانیت می شود، با زبان می شود و با جنگ و پیکار هم می شود!

24- یک بخش از این واجب فراموش شده مشترک بین جامعه و حکومت و یک بخش صرفاً دست حکومت است! آنچه مربوط به افراد جامعه است همان انزجار قلبی، خشم ظاهری و امر و نهی زبانی است، و آنچه وظیفه حاکمیت است همان بگیر و ببند و قانونگذاری است!

25- مقام معظم رهبری فرمودند: "البته به شما بگویم عزیزان من! منکر را باید بشناسید. چیزهایى ممکن است به نظر بعضى منکر بیاید؛ در حالى که منکر نباشد. باید معروف و منکر را بشناسید. واقعاً باید بدانید این منکر است. بعضى گفته‌اند که باید احتمال تأثیر وجود داشته باشد. من مى‌گویم احتمال تأثیر همه جا قطعى است؛ مگر در نزد حکومتهاى قلدر، قدرتمندان و سلاطین. آنهایند که البته حرف حساب به گوششان فرو نمى‌رود و اثر نمى‌کند؛ اما براى مردم چرا. براى مردم، حرف اثر دارد. بنابراین، پاسخ من این شد که بهترین روش براى شما که از من سؤال کردید، «زبان» است."

26- رسول اکرم صلوات الله وسلامه علیه و آله فرمودند: "اِنّ الحسَین مِصباحُ الهُدى و سَفینةُ النَجاة" همانا حسین علیه السّلام چراغ هدایت و کشتی نجات است. امام سوم ما به این عزاداری ها، به این زیارت ها نیازی ندارند...ایشان چراغی هستند که هر کس بخواهد هدایت شود باید از آن نور بگیرد و هر کس با ایشان همراه شد اهل نجات است. مَثَل او مَثَلِ کشتی نوح است، که هر کس با او همراه شد، از خطرها ایمن ماند.

27- اینکه میبینیم پس از 1400 سال و این همه تهاجم فرهنگی، هنوز مراسم عزای حسین (ع) هرسال پرشور تر از سال گذشته برگزار می شود، دلیلش حقیقتی است که پیامبر اکرم (ص) به آن اشاره کرده اند:" اِنّ لِقتلِ الحسَین حَرارةٌ فى قلوبِ المؤمِنین لَن تَبرُدَ ابداً" ؛بدرستی که برای شهادت حسین در دل هاى مؤمنان گرما و حرارتی است که هرگز به سردى نگراید.

14- امام حسین علیه السّلام در قیام کربلا مهر تأییدی بر آیه "جـــاء الحقّ و زهق الباطل، انّ الباطل کان زهوقاًً" زدند. چرا که در آن زمان امویان بنا داشتند افکار عمومی را به سمتی ببرند که "هر کس قدرت مادی داشت، لشکر بیشتر داشت، ثروت بیشتر داشت، مقام دنیوی داشت، پیروز است ولو حق با او نباشد"، حرفی که خلاف صریح آیات قرآن است.فلذا امام ثابت کردند که حق همیشه با انسان کامل (بنده خالص خداوند)است، با این شجره ی طیبه نبوت است، ولو سرش را از بدنش جدا کنند، و روی بدنش اسب بتازانند.(چیزی که تا کنون متوجه آن شده ایم)

15- نهضت امام حسین (ع) و یارانش در صحرای کربلا نشان دهنده صحت آیه 249 سوره بقره "کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة بإذن الله" یعنی چه بسا گروه اندکی بر لشکر پرتعدای پیروز شود. اگر نگاه کنیم به هدف 72 نفر یار امام ما و 30 هزار نفر لشکریان یزید، متوجه می شویم اگرچه در ظاهر پیروز مبارزه تن به تن همان سی هزار نفر بودند، لکن پیروز واقعی 72 نفر بودند چرا که امام ما به هدف خود از مبارزه رسید، اما یزید پس از چندی رسوا شد، تا ابد این رسوایی ادامه دارد و این یعنی شکست!

16- اگر گاهی خیال کردیم، در جریانهای تاریخی یا در زمان کنونی، در جایی باطل پیروز شد، باید بدانیم یا حق را باطل پنداشتیم یا برعکس! فلذا این گمان واهی از نقص ادراک ماست، که ممکن است برای ما کسی بگوید، فلان معصوم شکست سختی خورد یا نعوذ بالله جایی ستم کرد.

17- اگر شمر ملعون در روی سینه نوه پیامبر می نشیند و با اینکه قبلاً در رکاب امیر مومنان علی علیه السّلام بوده، باز هم از توجه به نصیحت امام عبا می کند، و معترف است که ملک ری و دخترانش، چشم او را کور کرده است، این به خاطر این است که اولاً همیشه "باطل حقیقت نمایی می کند"، یعنی وانمود می کند که حق است! ثانیاً آن ملعون ظاهر نگر بوده است و پوسته حق نمایی باطل را دیده نه باطن "باطل" را!

18- دلیل دیگر گرایش به باطل، همان است که ابی عبدالله (ع) در صحنه عاشورا عرض کردند: "لَقد مُلِئَت بُطونُهُم مِن حرامٍ" فرمودند اگرچه من حجت خدایم ولی چنانچه کسی شکمش از حرام پر شد، دیگر گوشش به این حرف ها بدهکار نیست. لقمه حرام میل انسان به کجروی و باطل را زیاد می کند.

19- برای بندگی خدا باید عاشقش شوی، تا اطاعت برایت آسان گردد. اگر عاشق شدی همه چیزت را می دهی در راهش!

20- برای بندگی باید محیط نیز فراهم باشد، در جامعه فاسد نمی شود ساکت نشست و (با این حال) هر روز پیشرفت معنوی داشت. حضرت فرمود: «إنّى لا أری الموت إلاّ سعادة و الحیاة مع الظّالمین إلاّ برماً» من مرگ را جز سعادت و زندگی با ظالمان را جز ننگ نمی بینم.

پیام های عاشورا:

7- پیامبر گرامی اسلام صلوات الله و سلامه علیه فرمودند: «حسین منّى و أنا من حسین»! این جمله را در حالی عرض کردند که دارای نوه های دیگری نیز بوده اند! این یعنی قیام حسینی ادامه نهضت انبیـــاء است. و زیارت "وارث" که در وجه حسین بن علی علیه السّلام می خوانیم تاکید کننده همین موضوع است. فلذا قیام عاشورای حسینی یک پیام جهانی، مانند رسالت پیامبر اکرم (ص) دارد.

8- اگرچه قیام برای زنده نگه داشتن عاشوراست لکن درسهای آن برای تمامی ادیان است. امام سوم شیعیان خطاب به گروهی از دشمنان فرمودند:«إن لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا أحراراً فى دنیاکم» اگر دین ندارید، از معاد ترسی ندارید، لااقل در دنیا آزاده باشید! آزاده یعنی کسی که نه سلطه گر باشد نه سلطه پذیر! این یک اصل انسانی است، ربطی به مسلمان و غیر مسلمان ندارد.

9- قیام عاشورا تنها جهاد اصغر یعنی جنگ و پیکار، جهاد اوسط یعنی برای تزکیه نفس و روح، نبود بلکه مشمول جهاد اکبر نیز می شد. بدین معنا که یاران امام پا به مرحله ای از عبودیت گذاشتند که از "خود" فراتر رفته و جایگاه خود در بهشت را دیدند و اینگونه بود که عاشقانه و عاقلانه تصمیم گرفتند!

10- حضرت اباعبدالله (ع) در بخشی دیگر از سخنانشان فرمودند:«مثلى لا یبایع مثله» یعنی امثال من با امثال یزید بیعت نمی کند! این سخن گستره زمانی اش، همانند طیف انسانی اش نامحدود است. مربوط به دوره خاص نیست. اگر کسی گفت سیاست با دین ارتباطی ندارد باید گفت شریح قاضی هم همین را معتقد بود، ولی یزید به عنوان حاکم سیاسی او را مجبور کرد که به سودش فتوا صادر کند. این یعنی سیاست می تواند در دین انسان رخنه کند!

11- نهضت عاشورا به ما می گوید اگر مشکل داری خود را اصلاح کن و اگر صالح شده ای، به فکر اصلاح جامعه باش.

12- قیام حسینی نشان داد که امر به معروف با موعظه و نصیحت و روضه و امثال ذلک فرق دارد. در امر به معروف انسان از جایگاه قدرت سخن می گوید و بفکر اصلاح است.

13- قیام عاشورا یعنی "به تو چه" و "به من چه " در حکومت اسلامی نداریم! افراد جامعه سرنشینان یک کشتی اند، اگرچه کسی خواست زیر پای خود را سوراخ کند، غرق شدن برای همه است!


اعظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین (علیه السلام) و جعلنا و ایّاکم من الطالبین لثاره

بنام خالق یکتا

اگر توفیق داشته باشیم در این روزها بیشتر با اندیشه حسینی و اهداف قیام سرور و سالار شهیدان آشنا شویم.

1- اول اینکه بدانیم، اهداف و درسهای نهضت عاشورا یک نوع تمثیل است...درسی است برای تمام مردمان تاریخ تا روز قیامت، و مربوط به دوره خاص نیست!

2- در جریان کربلا یزیدیان کاری به شخصیت حقیقی امام حسین (علیه السّلام) نداشتند، بلکه با شخصیت حقوقی ایشان( یعنی امامت شیعیان، نوه رسول الله و فرزند امیرالمؤمنین) دشمنی داشتند.

3- شهادت اباعبدالله از نگاه حقیقی همان اثبات"کلّ نفس ذائقة الموت" است و از نگاه حقوقی فدا شدن یک فرستاده خدا، امام مسلمانان برای جلوگیری از گسترش فرهنگ ضالّه یزیدی در جامعه اسلامی است.

4- وجود مبارک ابی‌عبدالله هم در همین جریان مدینه نفرمود که وقتی یزید حاکم شد باید فاتحهٴ اسلام را خواند فرمود: «بعد الاسلام السلام اذ بلیت الامّة براعٍٍ مثل یزید» یعنی هر کس مثل این یزید حاکم شد باید فاتحه اسلام راخواند. یعنی هرجا که سخن از حق و باطل شد...حالا ممکن است صدّام باشد، ممکن است حجّاج یا هر کس مشابه دیگر!

5- پیامبر گرامی اسلام فرمودند: "من و علی پدران این امّت هستیم". ما شیعیان نیز پذیرفته ایم این پیمان ابویّت را، فلذا اگر کسی به پدر ما تعرضی کرد، و بعلاوه دیگری مسیر آن متعرض را دنبال کرد، ما می شویم خونخواه پدرانمان تا قیام قیامت! آخر پدر ما را شهید کردند...«و جعلنا و ایّاکم من الطالبین لثاره»

6- امام حسین علیه السّلام مراسم حج را به قصد عمره مفرده انجام داد و نه حجّ تمتع...او می دانست نباید به عرفات و مشعر و منا برود...منایش جای دیگر است، لذا روز هشتم که حاجیان به سمت عرفات می روند ایشان بعد از یک سخنرانی رسمی، به سمت کوفه و کربلا حرکت کرد.

ابوحمزه ثمالی نقل می­کند می­گوید: « دیدم امام سجاد را که نماز می­خواند عبای آن حضرت از دوشش افتاد. آن را راست و تسویه نفرمود تا آن که از نماز فارغ شد، سؤال کردم از سببش » فرمود: « وای برتو، آیا می­دانی در خدمت کی بودم؟» ( آداب الصلاه ص 38)


خدا را خیــــلی دست کم گرفته ایم....

یعنی از "ما عرفناک حقّ معرفتک" یک چیزی آنطرفتر...

یک لحظه به شبهات مدرن علیه سبک زندگی اسلامی توجه کردن هم شاید خطاست...

همین را بدانیم که اسلام طرفدار ایجاد یک زندگی بر پایه فطرت انسان هاست! همان فطرتی که خالق ما بهتر از خودمان می شناسد!

امروز اگر سبک زندگی غربی و به اصطلاح مدرن، می خواهد جلو مدل اسلامی عرض اندام کند، به خاطر دید غلط ما و نگاه مادی به اطراف و ظاهرگرایی است!

یک مثال کوچک: آمار طلاق در خانواده های سنتی اسلامی گذشته و مدرن کنونی را مقایسه کنید!

آمار تجاوز به عنف در زندگی های سنتی گذشته و مدرن کنونی را مقایسه کنید. (می توانید آمار را به تناسب حساب کنید تا تفاوت جمعیت مؤثر نشود!)

آمار رضایت از زندگی، آمار جرم و جنایات اجتماعی و...موارد مشابه را در دو زندگی مقایسه کنید!

این ساده ترین راهی ست که شاید بتوان از طریق آن، دلیل برتری سبک زندگی اسلامی بر ماتریالیستی غرب را فهمید!


پ.ن: اگر کسی به شما گفت در عصر مدرن سرعت بیشتر از دوره اسلامی است، بگو اشتباه می کنی...طی الارض در مدرنیته هنوز نیامده! در حالی که در تاریخ اسلام وجود دارد! بگو اشتباه میکنی، پاسخ سوالات بنیادی زندگی را یک امام شیعه سریعتر و دقیق تر از هر ابر رایانه ای می گوید! بگو اشتباه میکنی، در جوامع مدرن، چشم برزخی، گوش برزخی، نفوذ روحانی، موت اختیاری و...نیست! ولی در تاریخ اسلام بوده و هست!


زنان ایرانی در بازی های آسیایی اینچئون افتخار کسب کردند؟؟؟!!!!

امام على علیه  السلام :

جِهادُ المَرأَةِ حُسنُ التَّبَعُّلِ؛

جهاد زن خوب شوهردارى کردن است.

کافی(ط-الاسلامیه) ج5 ، ص9 - خصال ج2 ، ص 620

***

امام على علیه السلام :

وَ لا تُمَلِّکِ المَرأَةَ أَمرَها ما جاوَزَ نَفسَها فَإِنَّ المَرأَةَ رَیحانَةٌ و َلَیسَت بِقَهرَمانَةٍ... ؛


کارى که در توان زن نیست به او مسپار زیرا او چون گُلى است (ظریف و آسیب پذیر) نه قهرمان و کار فرما.

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 405 ، نامه 31


***

رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

إِنَّ خَیرَ نِسائِکُمُ الوَلُودُ الوَدُودُ لعَفیفَةُ، العَزیزَةُ فى أَهلِهَا، الذَّلیلَةُ مَعَ بَعلِهَا، المُتَبَرِّجَةُ مَعَ زَوجِها، الحِصانُ عَلى غَیرِهِ الَّتى تَسمَعُ قَولَهُ وَ تُطیعُ أَمرَهُ... ؛

بهترین زنانتان، آن زن زایا، بسیار مهربان و پاکدامن است که براى شوهرش خودآرایى مى کند و از غیر او خود را محفوظ نگه مى دارد، حرف شوهرش را مى شنود و فرمان او را اطاعت مى کند... .

  کافى(ط-الاسلامیه) ج5، ص324، ح1

***

امام باقر علیه السلام :

لا شَفیعَ لِلمَرأَةِ أَنجَحُ عِندَ رَبِّها مِن رِضا زَوجِها؛

هیچ شفیعى براى زن نزد پروردگارش نجات بخش تر از رضایت شوهرش نیست.

خصال ج2 ، ص 588

***

رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

اِذا حَمَلَتِ المَرأَةُ کانَت بِمَنزِلَةِ الصّائِمِ القائِمِ المُجاهِدِ بِنَفسِهِ وَ مالِهِ فى سَبیلِ اللّه  ، فَاِذا وَضَعَت کانَ لَها مِنَ الأَجرِ ما لا تَدرى ما هُوَ لِعِظَمِهِ، فَاِذا اَرضَعَت کانَ لَها بِکُلِّ مَصَّةٍ کَعِدلِ عِتقِ مُحَرَّرٍ مِن وُلدِ اِسماعیلَ ، فَاِذا فَرَغَت مِن رَضاعِهِ ضَرَبَ مَلَکٌ عَلى جَنبِها وَ قالَ : اِستَأنِفِى العَمَلَ، فَقَد غُفِرَ لَکِ ؛

هنگامى که زن باردار مى شود ، همانند روزه دارِ شب زنده دار و مجاهدى است که با جان و مالش در راه خدا جهاد مى کند و هنگامى که فارق شود ، پاداشى دارد که نمى دانى عظمت آن چه قدر است و هنگامى که شیر بدهد ، در هر بار مکیدن ، پاداش آزاد کردن یکى از فرزندان اسماعیل علیه السلام براى اوست و آن گاه که شیردادن تمام شود ، فرشته اى بر پهلوى او مى زند و مى گوید : «عمل را از نو آغاز کن که بى تردید ، آمرزیده شدى» .

امالى (صدوق) ص 412 - 411

***

رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

خیرهنّ أیسرهنّ صداقا

با برکت ترین زنان، کم مهریّه ترین آنان است.

نهج الفصاحه ص475 ، ح1536

***

امام على علیه السلام :

إِنَّ الْمَرْأَةَ رَیْحَانَةٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمَانَة

همانا زن گل است و قهرمان نیست!


  نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 405 ، از نامه 31 - کافی(ط-الاسلامیه) ج 5 ، ص 510 ، ح 3 - من لا یحضره الفقیه ج 3 ، ص 556 ، ح 4911



عید سعید غدیر را محضر حضرت حجّت بن الحسن امام مهدی عج الله تعالی فرجه و بر تمامی شیعیان جهان تبریک و تهنیت عرض می کنم...از خداوند منّان می خواهم تمامی ما را با ولایت حضرتش زنده بدارد و با آن بمیراند و با آن مبعوث و محشور بفرماید...آمین

عید غدیر برای ثبت زمینی و ملکوتی ولایتی است که پس از پیامبر تا یوم القیامة ادامه خواهد داشت...فلذا باید بدانیم...کسی نتوانست و نخواهد توانست خلافت را غصب کند...شاید در زمین شورای سقیفه برگزار شود اما در عالم ملکوت کسی غاصب ولایت مولا نیست....

ولایت پا برجاست...و لو کره المشرکون... ولو کره الکافرون...

همیشه بدانیم...حقیقت همیشه پابرجاست و روزی خودش را نشان می دهد، اگر چه چند روزی رویش را بپوشانند...

امروز جـــاء الحق و زهق البـــاطل...انّ الباطل کان زهوقاً....


خداوند متعال در سوره ی اعراف آیه 179 می فرمایند:

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ...

و در حقیقت بسیارى از جنیان و آدمیان را براى دوزخ آفریده‏ایم [چرا که] دلهایى دارند که با آن [حقایق را] دریافت نمى‏ کنند و چشمانى دارند که با آنها نمى‏ بینند و گوشهایى دارند که با آنها نمى‏ شنوند آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه‏ ترند [آرى] آنها همان غافل‏ ماندگانند...

***

این آیه به این معنا نیست که عده ای از اول جهنّمی آفریده شده اند...نخیر

آفرینش خداوند رحمانی است...یعنی خداوند با صفت رحمت جنّ و انس را خلق کرده است، یعنی هیچ احدی از ابتدا جهنّمی نیست...دراین آیه شریفه این لامِ "لِجَهَنَّمَ " برای نشان دادن "عاقبت" است نه غایت!!! بدین معنا که عاقبت عده کثیری، به دلیل استفاده غلط از اختیارشان، نزول شأن و درجه پیدا می کنند...و به دوزخ می روند.

"کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ" یعنی مستقیم هم مثل چهارپا نمی شوند، اول نزدیک به صفات او می شوند، بعد عین خود او می شوند و همینجور شاید بدتر مثل سنگ و "کالحجارة او قسوة..." که دیگر تکلیفشان مشخص است.1

انسان همیشه این نردبان اختیار را همراه خود دارد، حال یکی از این نردبان برای صعود به بالا استفاده می کند یکی برای سقوط به ته چاه...

اگر فرمود: "کَالأَنْعَامِ" یعنی به جایی می رسند که ابتدا هوسران می شوند، هدف زندگیشان هوس و خواسته ها و شهوات نفسانی است...از خدا هم چه بسا چیزی بخواهند صرفاً همان ماشین و خانه و پول و امقال ذلک است... وگاهی بدتر می شوند...دل سنگ می شوند...فقط به خود می نگرند و بس...


1-سوره بقره آیه 74: برخی دلشان از سنگ هم سخت تر است، از دل برخی سنگها آب می جوشد از برخی دلها خیری بیرون نمی آید!
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَ‌ةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ۚ وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَ‌ةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ‌ مِنْهُ الْأَنْهَارُ‌ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُ‌جُ مِنْهُ الْمَاءُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّـهِ ۗ وَمَا اللَّـهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

سپس دل های شما بعد از آن [معجزه شگفت انگیز] سخت شد، مانند سنگ یا سخت تر؛ زیرا پاره ای از سنگ هاست که از آنها نهرها می جوشد، و پاره ای از آنها می شکافد و آب از آن بیرون می آید، و پاره ای از آنها از ترس خدا [از بلندی] سقوط می کند؛ و خدا از آنچه انجام می دهید بی خبر نیست.