مرحوم محقق همدانى یکى از علماى علم اخلاق است، بزرگان مى گویند در زمان این مرحوم ((محقق همدانى ))
در نجف شخصى بوده به نام عبد فرار، یعنى بنده فرارى ، آن
عبد (به قول امروزى ها) آدم لاابالى و لاتى بوده و همه از او مى ترسیدند و
حتى وقتى وارد صحن مطهر حضرت امیرالمومنین (علیه السلام ) مى شده
مردم از ترسشان برایش راه باز مى کردند. این عبد فرار چه کار خوبى کرده
بود؟ نمى دانم ، ولى مسلما کارى که مورد رضایت خدا باشد انجام داده
بوده است ، لذا وقتى وارد صحن شد طبق معمول برایش راه باز کردند، در این
حین مرحوم محقق همدانى از آن طرف مى آمد این عبد وقتى به ایشان رسید
سلام نکرد و راه رفتنش نیز غیر عادى بود و مانند انسان هاى متکبر با غرور
حرکت مى کرد. مرحوم محقق یک نگاه تندى به او کردند و فرمودند اسم تو
چیست ؟ او هم مغرورانه گفت : مرا نمى شناسى ؟!من عبد فرارم ، تا گفت من عبد
فرارم مرحوم محقق فرصت را غنیمت شمرده و جرقه را زدند، فرمودند:
افررت من الله ورسوله ؟ از چه کسى فرار کردى ؟ از خدا و یا پیامبرش ؟ عبد فرار از همین جا متلاطم شد و به کلى تغییر مسیر داد و توبه
واقعى کرد.
از آن به بعد مرتب با خودش زمزمه مى کرد: افررت من الله و رسوله ؟
تا این که حدود نیمه هاى شب در حالى که این زمزمه را بر لب داشت
جان به جان آفرین تسلیم کرد. مرحوم محقق همدانى فرمودند که یکى از اولیاى
خدا از دنیا رفته است و از مردم خواست که در تشییع جنازه اش شرکت
کنند. این عالم بزرگوار جلو افتاده و شاگردانش پشت سرش به سوى خانه عبد
فرار راه افتادند.1
+ محیط های حقیقی و مجازی مان را خدایی کنیم.
+ حرفهای غیر خداییمان را از زندگی حذف کنیم و یا به حداقل برسانیم!
+ افکارمان را اینقدر درگیر "من دون الله" نکنیم.
+ بخشی از آیه 76 سوره قصص مربوط به "قارون" در متن آمده است!
مردم بدانید و آگاه باشید نه بین مخلوقین و نه بین ملک مقرب و نه بین انبیا مرسل و نه هیچ احدی با خداوند رابطهای نیست مگر اطاعت و بندگی خدا، ملاک نزدیکی به خدا فقط اطاعت است، پس بر اطاعت و بندگی خداوند بکوشید، در سوره حجرات میفرماید: «إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَاللّهِ أَتقَاکُم»، گرامیترین شما در نزد خداوند باتقواترین شماست، عموی پیغمبر را قرآن میفرماید دو دستش بریده باد «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ»، چون ملاک تقواست و این ارتباطات ملاک نیست، بندگی ملاک است. سلمان فارسی به جایی میرسد که امام صادق(ع) میفرماید: بگویید سلمان محمدی!
از امام موسی بن جعفر(ع) سؤال شد: چه چیزی افضل در نزد خداوند است و بنده را به خداوند نزدیک میکند، حضرت(ع) فرمودند: اطاعت خداوند و اطاعت رسول خدا(ص)
اویس قرنی پیغمبر را ندیده بود، قَرَن با مدینه فرسنگها فاصله داشته، اما اویس قرن با پیغمبر از نظر روحی و مشاهدات باطنی این قدر نزدیک بوده که وقتی دندان پیغمبر در میدان جنگ میشکند، همان لحظه دندان اویس در دهانش میافتد، وقتی گفتند اویس پیغمبر را وصف کن، یک طوری وصف میکرد، مثل کسی که دائماً با پیغمبر بوده است، عاشق پیغمبر بود، وقتی از مادرش اجازه میگیرد بیاید پیغمبر را ببیند، مادرش یک روز بیشتر اجازه نمیدهد، آمد مدینه دید، پیغمبر در مدینه نیست، فوراً به یمن برگشت، چون اطاعت امر مادر «اطاعت الله» است، اطاعت امر پدر و مادر اطاعت خداوند است. وقتی پیغمبر برگشت: فرمود: بوی دوستم و حبیبم اویس قرن به مشام من میرسد، گفتند: یا رسولالله اویس قرن برای دیدن شما آمده بود.
به اویس قَرَن گفتند: دلت چه میخواهد، گفت: دلم میخواهد همه عالم یک شب طولانی شود و من آن شب، صورتم را روی خاک بگذارم و بگویم: سبحان الله، سبحانالله، سبحانالله، لذا فرمودهاند: بالاترین چیزی که شما را به خدا نزدیک میکند، طاعت خدا و طاعت رسول خداست.
حضرت صادق(ع) فرمودند: قیامت یک عدهای قیام میکنند و دم در بهشت میایند، از اینها سؤال میشود شما چه کسانی هستید؟ میگویند: ما اهل صبر هستیم، سؤال میشود بر چه چیزی صبر کردید؟
میگویند: ما در دنیا بر طاعت خدا صبر کردیم (توی هوای گرم چادر به سر کردیم، روزه گرفتیم...) و در مقابل معصیت خدا هم صبر کردیم (دروغ نگفتیم. نگاه به نامحرم نکردیم. در حق دیگران اجحاف نکردیم...)، در مقابل معصیت مقاومت کردیم، یک مرتبه از طرف خداوند ندا میرسد، اینها راست میگویند، اینها را داخل بهشت کنید. حضرت علی(ع) فرمودند: افضل طاعتها ترک لذتها نامشروع است.
××××
نصیحت پیامبر صلوات الله علیه و آله به امیرمؤمنان علی علیه السّلام:
اذا رایت الناس یشتغلون بالفضائل فاشتغل انت باتمام الفرایض.
و اذا رایت الناس یشتغلون بعمل الدنیا فاشتغل انت بعمل الاخره.
و اذا رایت الناس یشتغلون بعیوب الناس فاشتغل انت بعیوب نفسک.
و اذا رایت الناس یشتغلون بتزیین الدنیا فاشتغل انت بتزیین الاخره.
و اذا رایت الناس یشتغلون بکثره العمل فاشتغل انت بصفره العمل.
و اذا رایت الناس یتوسلون بالخلق فتوسل انت بالخلق
وقتى که دیدى مردم مشغول مستحباتند، تو مشغول واجبات باش .
وقتى که تو دیدى مردم به امر دنیا مشغولند، تو به امر آخرت مشغول باش.
هنگامى که دیدى مردم به عیب جویى کردن از دیگران مشغولند، تو مشغول به عیب خودت باش .
وقتى که دیدى مردم به زینت دنیا مشغولند، تو به زینت آخرت مشغول باش.
وقتى که دیدى مردم به زیادى عمل به عبادت مشغول هستند، تو به حقیقت عمل مشغول باش.
وقتى که دیدى مردم مشغول به دامن گرفتن دیگران و متوسل شدن در خانه این
و آن هستند، تو به خالق متوسل باش!