الــــهــی نگـــاهــی

الــــهــی  نگـــاهــی

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
آواز خدا همیشه در گوش دل است
کو دل که دهد گوش به آواز خدا؟
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
بشوی اوراق اگر همدرس مایـے
که علم عشق در دفتر نباشد
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نیـے جان من،خطا این جاست

قرآن

معرفی کتاب

کانال تلگرام الهی نگاهی

بایگانی

۴۷ مطلب با موضوع «حدیث نفس» ثبت شده است

با سلام و تحیّات و آرزوی قبولی طاعات و عبادات در این ماه گرانقدر و عرض تسلیت به مناسبت ایام شهادت مولی الموحّدین علی علیه السلام...

قبل از هرچیز نظر شما خواننده محترم را به صفتی که در جمله ی بالا برای امام علی علیه السلام بکار برده شد، جلب میکنم: سرور و مولای موحّدان!....موحّد را برای خودت اینگونه معنا کن، قشنگ است:

کسی که از کثرت دنیا به وادی وحدت و یگانگی الله جل ّجلاله راه پیدا کرده و غرق در وحدانیت شده است!

موحّد یعنی کسی که عالم را فعل خداوند متعال می داند و خود و محیط اطرافش را کمتر از لحظه ای بیرون از فعل خدا فرض نمی کند. حرف، حرفِ سنگینی است، لکن از شما می خواهم موتور ذهنتان را روشن کنید، دقایقی تدبّر کنید تا به مفهوم این سخن نزدیک شوید...

ادامه بحث گذشته در

درس بخوانیم یا نخوانیم؟ علم بهتر است یا ثروت؟ مدرک فوق لیسانس بهتر از دیپلم نیست؟ اصلاً درس خوندن چه فایده داره!؟جیبت پر پول باشه!... میخوام ادامه تحصیل بدم! پسرم امسال کنکور داره نشسته تو خونه...درصدامو که حساب کردم دیدم تهران قبول میشم...میگن دانشگاه امام صادق (ع) خیلی جوّش مذهبیه...دخترمو میفرستم یه شهر نزدیک درس بخونه...خانم استاد دانشگاهس مجرّده...زنی که شوهر کرد که دیگه درس نمیتونه بخونه؟ با دوتا بچه زیر بغلت میخوای ادامه تحصیل بدی؟ همکلاسیای تو رفتن دکتر مهندس شدن و اونوخ تو...تو خونه نشستی علاف...و...

به جای این حرفها ساعتی بنشینیم و فکر کنیم...از بیخ و بن این سخنان را رها کنیم و تفکر کنیم....تعمّق کنیم!

دنبال چه هستیم؟ علــــم یا مدرک؟ ارزش انسان به چیست؟ به مدرک؟ به علم؟ یا به عقل؟ به سواد؟ اگر دنبال علمیم...کدام علم؟ اگر دنبال مدرکیم...کدام مدرک؟ از کجا؟ بیاندیشیم ببینیم ما به کدام سو می رویم و این علم و مدرک کذایی تا کجا اعتبار دارد؟ راه ما مشخص است! آیه قرآن است..."الی الله مرجعکم جمیعاً" بازگشت همگی شما به سوی الله است! (از طرز بیان واضح است که مبدأ ما هم همانجا بوده!) امام زین العابدین علیه السّلام میفرمایند: أعوذ باللهِ مِن عِلمٍ لا یَنفَع...پناه می برم به خدا از علمی که سودی ندارد...

نگاه نکنیم به این رشته های دانشگاهی...به این مدرک ها...بخدا که اگر این علمی که بدست می آورید شما را اصلاح نکند، شما را به سمت خدا نبرد، سودی ندارد...اگر با این علم خدمتی به اسلام و مسلمین نکنید، چگونه میخواهید جوابگوی سالهای جوانیتان باشید؟

آن چیزی که شما را به بهشت میبرد عقل و آنچه به جهنّم می برد جهل است! علمی که عقلتان را توسعه ندهد سودی ندارد و آنکه بر جهلتان بیافزاید گمراهی است!

این روزها دائم صدای سیاست و مسائل جانبی آن در گوشمان است...اگر در ذهنمان یک جستجو بکنیم واژه هایی مثل فتنه، آمریکا، مذاکرات، داعش، 5+1، نه دی و...در آن یافت می شوند. اما سوال پیش می آید، براستی حال که در ارتباط با این مسائل هستیم، چه موضعی باید نسبت به اینها داشته باشیم؟

طبق نظر علمای بزرگوار و بنده حقیر، موضعی که اسلام در این موارد بر میگزیند، همواره دارای 2 عنصر اساسی است:

الف) عقلانیت

ب) عدالت

بدین معنا که اگر سیره پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه بزرگوار علیهم السّلام را مطالعه و بررسی کنیم، متوجه این دو شرط و دو خط قرمز می شویم. نگاه شیعه همیشه نگاهی عقلانی و در عین حال عادلانه است! شیعه، بر خلاف تفاسیری اشتباهی که گاهاً عرضه می شود، از هرگونه افراطی گری و تفریط بدور است.

شیعه اگر در تاریخ خود سابقه انقلاب، قیام، صلح، سکوت، تقیه، جهاد علمی، غیبت، اسارت، پذیرش ولایت عهدی و... دارد، در درون تمامی این مفاهیم و وقایع دو فاکتور عقلانیت و عدالت موج می زند!

اگر خواستیم منش سیاسی امان را شیعی کنیم، باید این مفاهیم جمله بالا که هر کدام بصورت اختصاصی توسط معصومین علیهم السّلام استفاده شد، را مانند یک پازل کنار هم بچینیم تا به تصویر واقعی و درک صحیح از رفتار آنها برسیم. در هر دوره از تاریخ ائمه ی ما شرایط خاصی حاکم بود که این بزرگواران نسبت به آن شرایط واکنش های یاد شده را نشان می دادند، لکن در لوح بصیرت خود تمامی این مفاهیم را داشته اند!

فلذا حواسمان باشد، سزاوار نیست تمامی اتفاقات امروز را از یک زاویه ببینیم و از همان زاویه تحلیل کنیم، چرا که در این صورت ممکن است دچار اشتباهاتی در تحلیل شویم و حتی ناخواسته امور و مسائلی را به ائمه نسبت دهیم که شایسته آنها نیست!

توصیه حقیر این است، که عضو هر گروه و حزبی هستیم، یا اینکه گرایش به هر طرفی که داریم، از همین لحظه به بعد، سعی کنیم عقلانی و عادلانه نگاه کنیم. برای هر "بـــــد" در ذهنمان دلیلی محکم بر نادرستی و شرّ بودنش داشته باشیم و برای هر "خــــوب" برهانی بر پاکی اش!

همیشه یک نکته یادمان باشد، سعی کنیم در زندگی "عقایدمان" را خودمان بسازیم، ولی با تحقیق! منعطف باشیم! به گونه ای نباشیم که با خواندن یک منبع، کتاب یک شخص خاص، یک روزنامه خاص، نظرات یک حزب خاص و... به افکارمان شکل دهیم!

خداوند به ما قدرت درک خیر و شرّ را داده است، فلذا آنقدر توانایی داریم (اگر به آن ایمان داشته باشیم) که با تحقیق به نتیجه برسیم! و نیازی نباشد، به تعصّب و خدای ناکرده تحجّر گرفتار شویم!

وفقکم الله

حس غریب

دهم دیماه هزار و سیصد و نود سه هجری شمسی




توجّه: این متن صرفاً جهت راهنمایی خوانندگان و عاری از هرگونه کنایه و گزند به شخص یا حزب خاصی می باشد!

یک لحظه به شبهات مدرن علیه سبک زندگی اسلامی توجه کردن هم شاید خطاست...

همین را بدانیم که اسلام طرفدار ایجاد یک زندگی بر پایه فطرت انسان هاست! همان فطرتی که خالق ما بهتر از خودمان می شناسد!

امروز اگر سبک زندگی غربی و به اصطلاح مدرن، می خواهد جلو مدل اسلامی عرض اندام کند، به خاطر دید غلط ما و نگاه مادی به اطراف و ظاهرگرایی است!

یک مثال کوچک: آمار طلاق در خانواده های سنتی اسلامی گذشته و مدرن کنونی را مقایسه کنید!

آمار تجاوز به عنف در زندگی های سنتی گذشته و مدرن کنونی را مقایسه کنید. (می توانید آمار را به تناسب حساب کنید تا تفاوت جمعیت مؤثر نشود!)

آمار رضایت از زندگی، آمار جرم و جنایات اجتماعی و...موارد مشابه را در دو زندگی مقایسه کنید!

این ساده ترین راهی ست که شاید بتوان از طریق آن، دلیل برتری سبک زندگی اسلامی بر ماتریالیستی غرب را فهمید!


پ.ن: اگر کسی به شما گفت در عصر مدرن سرعت بیشتر از دوره اسلامی است، بگو اشتباه می کنی...طی الارض در مدرنیته هنوز نیامده! در حالی که در تاریخ اسلام وجود دارد! بگو اشتباه میکنی، پاسخ سوالات بنیادی زندگی را یک امام شیعه سریعتر و دقیق تر از هر ابر رایانه ای می گوید! بگو اشتباه میکنی، در جوامع مدرن، چشم برزخی، گوش برزخی، نفوذ روحانی، موت اختیاری و...نیست! ولی در تاریخ اسلام بوده و هست!

یکی از خطرهایی که امروز گریبان گیر نسل جوان شده است، که بحثی بس طویل و خواندنی دارد، بحث مشارکت در امور سیاسی است. حال سوالاتی اساسی در ذهن می آید: "آیا سیاسی بودن خوب است؟" آیا باید واقعاً مشارکت کرد یا باید بی خیالش شد؟ چرا رهبری بر تقویت فکر سیاسی جوانان تاکید می کنند؟، آیا واقعاً سیاست ما (جوانان) عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست؟ و...

اگر خداوند توفیق دهد، نظر شخصی ام را در این باره عرض می کنم، باشد که مفید واقع شود. انشاالله!

قدیم ترها...قدیمی تر ها صفا و معرفت بیشتری داشتند و دارند...

وقتی میخواستی بری از خونه بیرون میگفتن : "خدا به همرات"...

امروز...امروزی ها...وقتی میخوای بری بهت میگن: "مواظب خودت باش"..."فعلاً"...

گرفتی چی میخوام بگم؟


نمی دانم اگر اعتماد داریم به "حافظ" بودن خدا، پس چرا اینقدر وقتی یکی از فامیلمان مثلاً به مسافرت می رود و ما او را به خدا سپرده ایم، بـــاز دلشوره داریم؟...

نمی دانم اگر اعتماد داریم به "مفتّح الابواب" بودنش...چرا به هــــر در بسته ای میخوریم اوّل سراغ او نمیرویم؟

نمی دانم

نمی دونم ولی شاید سوال پیش اومده برا خودمون....آیا در حال حاضر ما خوبیم یا بدیم؟ این آدمهایی که روزانه میبینیم کدام خوبند....کدام بدند؟...
"انّ فی خَلقِ السّماواتِ و الارض لآیاتٍ لِاولی الالباب"
عالم، بازتاب های فراوان دارد...
این ماییم که بازتابها را نمی گیریم...
این ماییم که "مخ" را به کارِ تفکّر در خلقت نمی گیریم!
***

آن کس است اَهل بشارت که اِشارت داند،
نکته‌ها هست بَسی، مَحرَم اَسرار کجاست؟

الهی خاب الوافدون علی غیرک...

خدایا هر کس به غیر تو رو انداخت، با غیر تو معامله کرد، ناکام شد...