الــــهــی نگـــاهــی

الــــهــی  نگـــاهــی

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
آواز خدا همیشه در گوش دل است
کو دل که دهد گوش به آواز خدا؟
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
بشوی اوراق اگر همدرس مایـے
که علم عشق در دفتر نباشد
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نیـے جان من،خطا این جاست

قرآن

معرفی کتاب

کانال تلگرام الهی نگاهی

بایگانی

۶۷ مطلب با موضوع «توحید» ثبت شده است

نمی دانم اگر اعتماد داریم به "حافظ" بودن خدا، پس چرا اینقدر وقتی یکی از فامیلمان مثلاً به مسافرت می رود و ما او را به خدا سپرده ایم، بـــاز دلشوره داریم؟...

نمی دانم اگر اعتماد داریم به "مفتّح الابواب" بودنش...چرا به هــــر در بسته ای میخوریم اوّل سراغ او نمیرویم؟

نمی دانم

وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَ‌جًا وَیَرْ‌زُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ...
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ یَجعَل لَکُم فُرقانًا وَیُکَفِّرعَنکُم سَیِّئَاتِکُم وَیَغفِر لَکُم...

فرمود هر کس "حرمت الله را نگه دارد"...نفرمود از ترس کس دیگر گناه نکند...

فلذا دقت داشته باشیم، باید از "خدا" بترسیم و معصیت نکنیم تا کار به آن گشایش و روزی برسد!

به نیّت توجه داشته باشیم...اگر به خاطر حضور رئیس مثلاً خطا نکردیم مزدش را باید از خودش بخواهیم! (اگر از خود چیزی دارد البته!)

بسمه تعالی

گفتیــــم "خود حقیقی" ات را بشناس....

درست است "تو" تک هستی و "خدا" نیز تک است، و تو جدای از او نیستی، اما مواظب باش "خود" را با "خدا" یکی نکنی!

ابن عربی گفته می شود که به وحدت وجود (وحدت خالق و مخلوق) معتقد بود، یعنی بگویی وجود فقط یکیست و العیاذ بالله نتیجه بگیری هر چه هست خداست! من...تو... او...

در اینجا اهمیت راهبر و امام مشخص می شود! معلوم می شود، بی امام و راهبر تا ابد چه بسا گمراه میمانی...مطلب زیر را بخوان و خیلی متّکی به یافته های خودت نباش! اگر نیم عمرت را دنبال راهبر باشی...حق است!

                         مَثَلِ اتکای مطلق به خود و بهره بردن از هدایت امام همانند شنا کردن و با کشتی سفر کردن است!

 از خودت بپرس که چه کسی را می پرستی؟

***

دو مورد از خصوصیتهای یک معبود واقعی:

اول: حاضریم همه چیز را فدای او کنیم، اما او را فدای چیزی نمی کنیم!

دوم: بدون پرسش و سوال تسلیـــم او هستیم!



از خودت بپرس...

در یک شبانه روز چقدر از "خدا" حرف میزنی و چقدر از "غیر خدا"؟

در یک شبانه روز چقدر در لابلای حرفات کلمه "خدا" و مشتقات آن یافت میشه و چقدر حرفهای غیر آن؟

....

بعد فکر کن، چقدر "خدا" در زندگی به دردت می خورد و چقدر "غیر خدا"!؟

التماس دعا

اعتقاد ما باید این باشد که "مسبّب الاسباب" فقط خدای متعال است! فلذا مثلاً اگر در جایی کسی هم لطیفه ای گفت خندیدیم...روضه ای خواند گریه کردیم...بیماری را شفا داد، اصلاً مرده ای زنده کرد....باید نگاه ما مبتنی بر این دو اصل ذیل باشد:

"هو الّذی اضحک و ابکی" و "هوالّذی یحیی و یمیت"...

خب حالا سوال می شود، پس لطیفه گو و دکتر مثلاً این وسط چه کاره اند؟

میگیم اینها "واسطه فیض الهی اند"...

در نتیجه نگاه ما اینگونه است: هر لطفی در خود و اطراف خود میبینیم، از خداست! بنابراین مثلاً پدر و مادر که ما را به دنیا میارن، می شوند جلوه گر اسم "محیی" خداوند متعال! تمـــــــــــــــــــام حسناتی که از مخلوقات به ما میرسند، در حقیقت به واسطه آنها به ما رسیده، و منشاء آنها خداست!

اعتقاد ما بر پایه اینکه خداوند "بری از این است که بخواهد بی واسطه به بندگان فیض برساند!" می باشد!

نکته! این واسطه فیض شدن، خودش ناشی از اختیار ما می شود! یعنی ما به اختیار خود واسطه فیض می شویم یا نمی شویم! اگر سعی کردیم اینگونه باشیم که پاداش نیکو داریم و اگر نه که تکلیفمان مشخص است...


َ

بسم الله الخالق الباریء المصوّر

خداوند توفیق داده و به 10 مورد از اساسی ترین سوال هایی که ذهن هر "انسان هوشمند" را مشغول میکند، جواب داده ایم. پرسش هایی هستند که از نظر من، اگر مسلمان هنوز برایشان در خود جوابی نیافته است، آرام نمی نشیند و دغدغه دارد.  خدا کند که عبرت گیرنده هایش کم نباشند.  و توفیق داشته باشیم، گامهای مستحکم تری در مسیر حق برداریم....انشاالله
  1. چرا خدا عالم را اینگونه خلق کرد؟
  2. خدا چرا می آفریند؟
  3. چرا انسان را آفرید؟
  4.  چرا خدا همه را به عالی ترین وجه نیافریده است ؟
  5. چرا خدا من را به جای پیامبر(ص) یا علی (ع) نیافرید؟
  6. چرا خدا عده ای را سعادتمند و عده ای را شقاوتمند آفرید؟
  7.  رابطه علم پیشین خدا و اختیار ما چگونه است؟
  8. خدا که می دانست عدّه ای به اختیار خود جهنّمی می شوند چرا آنها را آفرید؟ 
  9. چرا خدا انسان را به گونه ای خلق نکرد که گناه نکند؟
  10. چرا ناخواسته به دنیا می آییم و ناخواسته میمیرم؟ حق اعتراض داریم؟


منابع: نوشته های شخصی + سایت پرسمان دانشجو

اینکه می گویند خدا بی نهایت است، نه بدین معناست که عرض و طولش بی نهایت است، بلکه منظور این است: دارای حد و مرز منطقی و فلسفی نیست! چون هرچه تعریف شد، محدود شد! ذات خداوند تعریف شدنی نیست! اصلاً "تعریف" برای موجودات است، نه کسی که خودش وجود داده! برای تعریف یک "موجود" دنبال ماهیت آن می گردیم و خاصیت این جواب این است که آن را از دیگر موجودات متمایز می سازد و با آنها مقایسه می کند!
هر چیزی ساخته و تنزّل یافته از عالم بالاتر از خود است! فرزند از پدر ومادرش، کتاب از نویسنده اش، ساختمان از سازنده اش و...ولی عالم تمام بودنش را، هستی اش را محتاج "یک هستی بخش" است! چرا که اگر دوتا شد، یکی در کنار دیگری قرار می گرفت، و این یعنی محدودیت! فلذا علّت همه چیــــز یکی ست!
این روزها کم کم یاد میگیرم، اگر کسی اصرار بر این داشت که "خدا نیست"، به او بگویم: 

"اگر حوصله بندگی نداری، فلسفه بافی نکن، وگرنه یک نگاه به آینه کافیست تا به وجودش پی ببری!"


قسمتی بر گرفته از سایت پرسمان دانشجو

اگر کسی خدا را به عنوان خالق جهان و رب العالمین قبول داشت، این مسئولیتی برایش ندارد، مسئولیت از آنجایی شروع می شود که خدا را "ربّ انسان" بداند....

بسم الله الرّحمن الرّحیم

با تقدیم بهترین سلام ها بر تمامی خوبان عالم، علی الخصوص چهارده نور آسمان ولایت، حضرت محمد (ص) و خاندان پاک و مطهرش و درود بر شما عزیزان خواننده. از آنجایی که هدف این وبلاگ صرفاً تقویت مبانی توحیدی اسلام و خداشناسی در جوانان است، با توکل به خداوند متعال قصد داریم، مطالبی با عنوان "خدا را بیشتر بشناسیم"، در مورد شناخت صفات خدا به سبکی نو و مدرن، را ازین پس در این درگاه منتشر کنیم. امیدوارم با انتشار مطالب و نظرات خوبتان، حقیر را یاری فرمایید.