الــــهــی نگـــاهــی

الــــهــی  نگـــاهــی

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
آواز خدا همیشه در گوش دل است
کو دل که دهد گوش به آواز خدا؟
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
بشوی اوراق اگر همدرس مایـے
که علم عشق در دفتر نباشد
▁ ▂ ▃ ▅▅ ▃ ▂ ▁
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نیـے جان من،خطا این جاست

قرآن

معرفی کتاب

کانال تلگرام الهی نگاهی

بایگانی

۱۰ مطلب با موضوع «ولایت عشق (امام حسین)» ثبت شده است

بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلام به دوستان گرامی ما و با تسلیت ایام اربعین شهادت سالار و سرور شهیدان علیه السّلام

مودّت را برای خودمان "همرنگ و هم شکل شدن" معنا کنیم...

بدین معنا که اگر یک وقتی گفتند فلان شخص مودت و محبّت کسی را به دل دارد، یک معنی اش این است که سعی دارد با "او" هم شکل شود، همراه شود، هم صدا شود، همرنگ شود...دنباله رو و مطیع او شود!

محال است حبّ کسی در دل ما باشد و دنبال شناخت او نباشیم و مطیعش نشویم...اگر مطیع نباشیم و بگوییم هستیم، دروغ است! فلذا استاد بزرگواری به شاگردانش گفت: "نگویید الحمد لله الّذی جعلنا من المُتَمَسّکین بولایة علی بن ابی طالب"، شاید دروغ باشد! بلکه بگویید:"اللّهم اجعلنا من المُتَمَسّکین..."

می گویند بر فرض "مَن ماتَ علی حُبّ علی ماتَ شَهیداً"...هر کس با محبّت علی بمیرد، شهید از دنیا رفته است! ممکن نیست محبّ واقعی امیر مومنان دائم نمازش قضا شود، بی توجه باشد به دستورات خدا...

شفاعت ائمه اطهار علیهم السّلام و اولیاء الله، اول بر پایه اطاعت خداست، و سپس مودّت اهل بیت (ع)...

مروری بر زندگی سرور و سالار شهیدان، امام حسین علیه السّلام:

35- ابتدا همانطور که گفتیم، سوای از مقام امامت که از سوی خدا به ایشان اعطا شد، باید یادآور شوم که خون امیرالمؤمنین علیه السّلام در رگهای ایشان جاری بود. اگر امام هم نبود، لااقل نوه رسول الله و فرزند بهترین مردمان تاریخ بشریت بود. فلذا خوی علوی و فاطمی را طبیعتاً به ارث می برد.

36- خبر شهادت ایشان از همان اول برای رسول الله صلی الله علیه و آله روشن بود. کما که وقتی قنداقه امام را نزد جدّش بردند، ایشان فرمودند: "تقتله الفئة الباغیة" یعنی گروهی ستمگر او را به قتل می رسانند.

37- پیامبر (ص) گاهاً با اشارات و حرکات خود خبر از آینده غم انگیز امام در صحرای عاشورا می دادند. گاهی از بالای منبر پایین می آمدند و ایشان را می بوسیدند، روی زانوی خود می نشاندند و حتی لب هاو زیر گلوی مبارک حضرت را می بوسیدند. فلذا وقتی شمر ملعون بر سینه مبارکشان نشسته بود، حضرت فرمودند: «لقد ارتقیت مرتقیً عظیماً طالما قبّله رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)» ؛ «بدان که بر جای بلندی پای گذارده ای و بر سینه ای نشسته ای که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را بارها بوسیده است».

38- ایشان در دوران ولایت پدر بزرگوارشان، با رخصت از امیرمؤمنان در جنگها شرکت کردند و خوی ظلم ستیزی را از پدر آموختند.

39- در دوران امامت برادر گرامی شان نیز، اگر چه در زمان خود شاید به گونه ای دیگر رفتار نمودند، تابع محض ایشان در امور زمان خود و پرچمدار اصلی نبردهای امام حسین علیه السّلام بودند.

40- معاویه لعنة الله علیه ظالمانه خلافت را غصب کرد و پشت پا به صلح خود با امام دوم ما زد. خود را امیرالمؤمنین، جانشین پیامبر(ص)، خلیفه و پادشاه می نامید. مانند پدرش خوی اسلام ستیزی و پرستش نفس در شریانهایش جاری بود. اندیشه ای سکولار و مدلی از اسلام اموی و سکولار را به جریان انداخت.

41- او از حیله گری خاصّی برخوردار بود. همانطور که تاریخ می نویسد، مهارت بسیـــاری در ریاکاری و توجیه اعمال قبیح خود داشت. چنانچه فریبکاری اش به حدی می رسد که به مولای متّقیان نامه ای می نویسد با این مضمون: «این نامه ای است از معاویه پسر ابو سفیان، جانشین پیامبر خدا، به علی بن أبی طالب. ای علی! بدان که خدا و قیامت و سؤال قبر و بهشت و دوزخ حقیقت دارد. از آتش دوزخ بترس و دست از ستمکاری بدار و پارسایی پیشه کن». بعلاوه این نوشته ها را به منظور فریب اذهان  عمومی در شهر پخش می کرد. شست و شوی مغزی و خفقان به جایی رسیده بود که مردم به جای پرسیدن سوالات خود از نوه پیامبر (ص)، به افرادی مثل ابن عبّاس مراجعه می کردند.

42- «شیخ صدوق» در کتاب توحید می نویسد: «نافع ازرق در حضور حسین بن علی (علیه السلام) از ابن عبّاس مطلبی پرسید و سالار شهیدان پاسخ او را داد. نافع با گستاخی و جسارت به امام گفت: من از ابن عبّاس پرسیدم، نه از تو. چرا تو پاسخ دادی؟ ابن عبّاس به ناچار گفت: عیبی ندارد. حسین بن علی (علیه السلام) نیز فقیهی دانشمند است».1 بدین معنا که روزگار انسان کامل، قرآن ناطق و حجّت خدا بر روی زمین در آن موقع به جایی رسیده بود که بدون ابن عبّاس شاید شناخته نمی شد.

43- فلذا حضرت در زمان معاویه به تشریح معارف توحیدی و دینی می پرداخت. از ایشان سوال شد: «راه معرفت خدا چیست؟» فرمودند: «راه خداشناسی، آن است که مردم هر زمانه ای امام زمان خویش را که پیروی از او بر همگان واجب است، بشناسند.»

44- پس از معاویه، پسرش یزید ملعون به خلافت رسید. کسی که بینش سیاسی پدرش را به ارث نبرد. آگاهانه می گساری می کرد. حرمسرا می ساخت و خلاصه به طور عمد قوانین اسلام را زیر پا می گذاشت. این طرز حکومت زمینه را برای قیام اباعبدالله (ع) فراهم کرد.2

45- در نامه ها و سخنرانی های رسمی خود فرمودند: من بدین علّت تصمیم به قیام گرفته ام که از جدّم رسول الله شنیدم: وقتی حاکمی ستمکار زمام امور جامعه را به دست گرفت و حلال خدا را حرام و حرام او را حلال کرد و سنّت خدا و پیامبر او را به بازی گرفت، باید با زبان و قلم و سلاح در برابر او ایستاد و هر کسی با چنین زمامداری مبارزه نکند، خدای سبحان او را همتای آن ستمگر کیفر می دهد؛ «من رأی سلطاناً جائراً مستحلا ً لحرم الله، ناکثاً لعهد الله، مخالفاً لسنّة رسول الله، یعمل فى عباد الله بالإثم والعدوان، ثمّ لم یغیّر بقول ولا فعل، کان حقیقاً علی الله أن یدخله مدخله»3

46- نیز آن حضرت (علیه السلام) شنیدم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمود: «فرمانروایی بر خاندان ابو سفیان حرام است. اگر روزی معاویه را بر منبر من یافتید، او را بکشید»؛ امّا مردم مدینه وی را بر منبر پیامبر دیدند و او را نکشتند و اینک خدا آنان را به یزید فاسد و فاسق گرفتار کرده است. 4

47-امام سوم ما پیشنهادهای محمد بن حنفیه مبنی بر رفتن به مکه یا یمن، پیشنهاد ولید و مروان بن حکم برای بیعت با یزید، عبدالله بن عمر مبنی بر برگشتن به مدینه را رد کردند، چرا که اسلام، این دین الهی، در خطر افتاده بود و حجّت خدا بر روی زمین طبیعتاً هیچوقت نمی توانست زیر بار ظلم و ستم امویان و نظاره گر افول قواعد اسلامی باشد.

48- امام حسین علیه السّلام، ترجیح داد سرش بالای نیزه برود، خانواده اش اسیر شوند، فرزندانش به دشوارترین شکل شهید بشوند لکن حرف خود را، که همان پیام قرآن و دین الهی اسلام بود، فریاد بزند. «إنى لم أخرج أشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و إنّما خرجت لطلب الإصلاح فى أُمّة جدّى (صلی الله علیه و آله و سلم)، أُرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیرة جدّى و أبى على بن أبى طالب»5؛ یعنی من از همهٴ تهمت های یاد شده منزّه ام و از آن ها تبرّی می جویم. هدف من، همان مقصود پیامبران خداست و راه من نیز همان صراط مستقیم سلف صالحِ نبوّت و ولایت و امامت است.

---------------------
1-توحید صدوق، ص80.
2-بحار الأنوار، ج5، ص312، ح1
3-بحار الأنوار، ج44، ص381.
4- الفتوح، ج5، ص17.
5- بحار الأنوار، ج44، ص329.
6- سخنان آیت الله جوادی آملی

با عرض سلام به دوستان گرامی و تسلیت به مناسبت ایام شهادت سرور و سالار شهیدان و یاران باوفایشان

28- اگر سفارش می شود که هر روز زیارت عاشورا بخوانیم یک دلیل مهم و اساسی اش این است که این زیارت، (که باید با درک معانی و مفاهیم قرائت شود) اولاً با یادآوری روزانه قیام عاشورا و وظیفه ما نسبت به امّت رسول الله و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام، با سلام و صلواتی که نثارشان می کنیم، حبّ ما را نسبت به ایشان تجدید و تشدید می کند، ثانیاً با به خاطر آوردن ظلمی که به این بزرگواران شده، بغض ما نسبت به دشمنانشان روز به روز بیشتر شود و هر روز آنها را لعن کنیم.

29- امروز حرفی از یزید و معاویه نیست، از شمر نیست، چرا که اینها سالها پیش قبرشان زباله دان شده و کمتر کسی از آنها یاد می کند! امروز حرف از فکر یزید و معاویه و شمر است! حرف از یزیدیان زمان است! فلذا زیارت عاشورا این عبرت را در خود دارد که در هر دوره ای ممکن است یک یزیدی باشد و یک حسینی! ما باید بدانیم در کدام جبهه قرار گیریم...این را به ما می آموزد که تا قیام قیامت سعادت با کسی است که دستش را به دست ولایت ائمه اطهار علیهم السّلام می دهد و نسبت به دشمنانشان بغض و نفرت دارد.

30- برائت ما امروز از امثال یزید و معاویه باشد همانطور که قرآن به ما این را یاد داده است. در آیات انتهایی سوره ی تحریم میخوانیم زن فرعون وقتی می خواهد به درگاه خداوند متعال دعا کند میفرماید: "...و نجّنی من فرْعوْن وعمله ونجّنی من القوْم الظالمین" یعنی خدایا مرا از فرعون و فرعونیان و ستمکاران نجات بده. بدین معنا که ممکن است فردا فرعونی نباشد اما شخصی با "تفکر فرعونی" باشد!

31- دلیل اینکه می گوییم در هر زمان یک یزیدی هست و یک حسینی، همان است که امیرمؤمنین در جریان زیر عرض کردند: "بعد از تار و مار شدن خوارج در نهروان و خارج شدنشان از صحنهٴ حیات و زندگی، به علی‏ بن ابی‏ طالب(علیهماالسلام) عرض شد: این مقدس‏های خشک از بین رفتند. فرمود: «کلاّ والله إنّهم نُطَف فی أصْلاب الرجال وقرارات النساء کلّما نَجَم منْهم قرنٌ قُطِع، حتّی یَکون آخرهم لُصوصاً سَلاّبین»؛ اینها نطفه‏ هایی هستند در پشت مردان و قرارگاه زنان. هرگاه مقداری از اینها از بین بروند، عده ای دیگر ظهورمی کنند تا این که سرانجامِ کار، سارقانِ مسلّح و رهزنانِ غارتگر خواهند شد."

32- همانطور که در زیارت وارث وارد شده، سه گروه را لعن می کنیم: اول آنهایی که امام حسین علیه السّلام را شهید کردند(أُمَّةً قَتَلَتْکَ)، دوم گروهی که به ایشان ظلم کردند (أُمَّةً ظَلَمَتْکَ) و سوم آنانکه که خبر این ظلم و آدم کشی را شنیدند و به آن راضی شدند (أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ)! امروز هم باید باور کنیم که همین مسئله وجود دارد! اول باید با بصیرت کافی یزیدیان و حسینیان را تمیز دهیم، دوم باید سعی کنیم جزء این سه گروه نباشیم.

33- حضرت اباعبدالله علیه السّلام فرمودند: "أنا قَتیلُ العَبرة" یعنی من که به اینگونه شهید شدم باید "عبرات" (اشک ها) داشته باشم! بدین معنا که چشم عاشقانم از اشک بر من پر شود. اشک چکیده ی احساس قلبی است. وقتی کسی دلش شکست اشکش جاری می شود. دل مرکز احساسات و رهبر اعضای دیگر است، اگر کسی دلش برای این مصیبتی که در زیارت عاشورا می خوانیم بزرگتر از آن نیست (مُصیبَتاً ما اَعظَمَها)، سوخت و گریه کرد، بدینوسیله حبّ و دوستی نسبت به مظلومان این حادثه و در کنارش بغض نسبت به ظالمان آن، تشدید می شود.

34- امام سوم ما در نامه های رسمی خود فرمودند: «من رأی سلطاناً جائراً مستحلا ً لحرم الله، ناکثاً لعهد الله، مخالفاً لسنّة رسول الله، یعمل فى عباد الله بالإثم والعدوان، ثمّ لم یغیّر بقول ولا فعل، کان حقیقاً علی الله أن یدخله مدخله» وقتی کسی شاهد است که حاکمی ستمکار زمام امور جامعه را به دست گرفت و حلال خدا را حرام و حرام او را حلال کرد، پیمان الهی را نقض کرد، سنّت خدا و پیامبر او را به بازی گرفت، با مردم به دشمنی و گناه رفتار می کند و هر کسی با چنین زمامداری به صورت بیانی و عملی مبارزه نکند، خدای سبحان او را مانند آن ستمگر کیفر می دهد؛1


منابع: "حماسه و عرفان"، آیت الله جوادی آملی
1- بحار الأنوار، ج44، ص381

حضرت اباعبدالله علیه السّلام فرمودند:
"من قیام نکردم برای اخلال و فساد و ظلم، بلکه قیام من بخاطر امر به معروف و نهی از منکر و نشان دادن راه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و پدرم امیرالمؤمنین علیه السّلام و اصلاح مفاسد در امّت جدّم می باشد.

21- اول باید بدانیم عرصه امر به معروف و نهی از منکر، صرفاً مسائل شرعی مثل نماز و حجاب و امثال ذلک نیست، بلکه این فریضه مربوط به هر نوع "منکر" و هر نوع "معروف"است. یعنی اگر کسی زباله ای را روی زمین انداخت، این هم منکر است، اگر تند رانندگی کردیم هم منکر است، تمیز بودن معروف است، سلام کردن معروف است....(معروف آن است که به تأیید عقل و شرع رسید و منکر آن است خلاف این دو است!)

22- دوم اینکه این مسئله برای کسی است که می داند کاری منکر است و عمداً انجام می دهد یا می داند کاری معروف است و عمداً ترک می کند! فلذا اگر کسی سهواً خطایی کرد و ما تذکّر دادیم، این کار اسمش همان "تــــذکّر" است نه نهی از منکر! یا اگر سهواً معروفی را ترک کرده...همان!

23- همانطور که عرض شد، تذکر، نصیحت، توصیه، وعظ و ارشاد مراحل قبل از امر به معروف و نهی از منکر اند! این فریضه جنسش از دستور است! بیانش دستوری است! امر و نهی است! لکن مراحلی دارد و شرایطی! با انزجار قلبی می شود، با اخم و عصبانیت می شود، با زبان می شود و با جنگ و پیکار هم می شود!

24- یک بخش از این واجب فراموش شده مشترک بین جامعه و حکومت و یک بخش صرفاً دست حکومت است! آنچه مربوط به افراد جامعه است همان انزجار قلبی، خشم ظاهری و امر و نهی زبانی است، و آنچه وظیفه حاکمیت است همان بگیر و ببند و قانونگذاری است!

25- مقام معظم رهبری فرمودند: "البته به شما بگویم عزیزان من! منکر را باید بشناسید. چیزهایى ممکن است به نظر بعضى منکر بیاید؛ در حالى که منکر نباشد. باید معروف و منکر را بشناسید. واقعاً باید بدانید این منکر است. بعضى گفته‌اند که باید احتمال تأثیر وجود داشته باشد. من مى‌گویم احتمال تأثیر همه جا قطعى است؛ مگر در نزد حکومتهاى قلدر، قدرتمندان و سلاطین. آنهایند که البته حرف حساب به گوششان فرو نمى‌رود و اثر نمى‌کند؛ اما براى مردم چرا. براى مردم، حرف اثر دارد. بنابراین، پاسخ من این شد که بهترین روش براى شما که از من سؤال کردید، «زبان» است."

26- رسول اکرم صلوات الله وسلامه علیه و آله فرمودند: "اِنّ الحسَین مِصباحُ الهُدى و سَفینةُ النَجاة" همانا حسین علیه السّلام چراغ هدایت و کشتی نجات است. امام سوم ما به این عزاداری ها، به این زیارت ها نیازی ندارند...ایشان چراغی هستند که هر کس بخواهد هدایت شود باید از آن نور بگیرد و هر کس با ایشان همراه شد اهل نجات است. مَثَل او مَثَلِ کشتی نوح است، که هر کس با او همراه شد، از خطرها ایمن ماند.

27- اینکه میبینیم پس از 1400 سال و این همه تهاجم فرهنگی، هنوز مراسم عزای حسین (ع) هرسال پرشور تر از سال گذشته برگزار می شود، دلیلش حقیقتی است که پیامبر اکرم (ص) به آن اشاره کرده اند:" اِنّ لِقتلِ الحسَین حَرارةٌ فى قلوبِ المؤمِنین لَن تَبرُدَ ابداً" ؛بدرستی که برای شهادت حسین در دل هاى مؤمنان گرما و حرارتی است که هرگز به سردى نگراید.

14- امام حسین علیه السّلام در قیام کربلا مهر تأییدی بر آیه "جـــاء الحقّ و زهق الباطل، انّ الباطل کان زهوقاًً" زدند. چرا که در آن زمان امویان بنا داشتند افکار عمومی را به سمتی ببرند که "هر کس قدرت مادی داشت، لشکر بیشتر داشت، ثروت بیشتر داشت، مقام دنیوی داشت، پیروز است ولو حق با او نباشد"، حرفی که خلاف صریح آیات قرآن است.فلذا امام ثابت کردند که حق همیشه با انسان کامل (بنده خالص خداوند)است، با این شجره ی طیبه نبوت است، ولو سرش را از بدنش جدا کنند، و روی بدنش اسب بتازانند.(چیزی که تا کنون متوجه آن شده ایم)

15- نهضت امام حسین (ع) و یارانش در صحرای کربلا نشان دهنده صحت آیه 249 سوره بقره "کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة بإذن الله" یعنی چه بسا گروه اندکی بر لشکر پرتعدای پیروز شود. اگر نگاه کنیم به هدف 72 نفر یار امام ما و 30 هزار نفر لشکریان یزید، متوجه می شویم اگرچه در ظاهر پیروز مبارزه تن به تن همان سی هزار نفر بودند، لکن پیروز واقعی 72 نفر بودند چرا که امام ما به هدف خود از مبارزه رسید، اما یزید پس از چندی رسوا شد، تا ابد این رسوایی ادامه دارد و این یعنی شکست!

16- اگر گاهی خیال کردیم، در جریانهای تاریخی یا در زمان کنونی، در جایی باطل پیروز شد، باید بدانیم یا حق را باطل پنداشتیم یا برعکس! فلذا این گمان واهی از نقص ادراک ماست، که ممکن است برای ما کسی بگوید، فلان معصوم شکست سختی خورد یا نعوذ بالله جایی ستم کرد.

17- اگر شمر ملعون در روی سینه نوه پیامبر می نشیند و با اینکه قبلاً در رکاب امیر مومنان علی علیه السّلام بوده، باز هم از توجه به نصیحت امام عبا می کند، و معترف است که ملک ری و دخترانش، چشم او را کور کرده است، این به خاطر این است که اولاً همیشه "باطل حقیقت نمایی می کند"، یعنی وانمود می کند که حق است! ثانیاً آن ملعون ظاهر نگر بوده است و پوسته حق نمایی باطل را دیده نه باطن "باطل" را!

18- دلیل دیگر گرایش به باطل، همان است که ابی عبدالله (ع) در صحنه عاشورا عرض کردند: "لَقد مُلِئَت بُطونُهُم مِن حرامٍ" فرمودند اگرچه من حجت خدایم ولی چنانچه کسی شکمش از حرام پر شد، دیگر گوشش به این حرف ها بدهکار نیست. لقمه حرام میل انسان به کجروی و باطل را زیاد می کند.

19- برای بندگی خدا باید عاشقش شوی، تا اطاعت برایت آسان گردد. اگر عاشق شدی همه چیزت را می دهی در راهش!

20- برای بندگی باید محیط نیز فراهم باشد، در جامعه فاسد نمی شود ساکت نشست و (با این حال) هر روز پیشرفت معنوی داشت. حضرت فرمود: «إنّى لا أری الموت إلاّ سعادة و الحیاة مع الظّالمین إلاّ برماً» من مرگ را جز سعادت و زندگی با ظالمان را جز ننگ نمی بینم.

پیام های عاشورا:

7- پیامبر گرامی اسلام صلوات الله و سلامه علیه فرمودند: «حسین منّى و أنا من حسین»! این جمله را در حالی عرض کردند که دارای نوه های دیگری نیز بوده اند! این یعنی قیام حسینی ادامه نهضت انبیـــاء است. و زیارت "وارث" که در وجه حسین بن علی علیه السّلام می خوانیم تاکید کننده همین موضوع است. فلذا قیام عاشورای حسینی یک پیام جهانی، مانند رسالت پیامبر اکرم (ص) دارد.

8- اگرچه قیام برای زنده نگه داشتن عاشوراست لکن درسهای آن برای تمامی ادیان است. امام سوم شیعیان خطاب به گروهی از دشمنان فرمودند:«إن لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا أحراراً فى دنیاکم» اگر دین ندارید، از معاد ترسی ندارید، لااقل در دنیا آزاده باشید! آزاده یعنی کسی که نه سلطه گر باشد نه سلطه پذیر! این یک اصل انسانی است، ربطی به مسلمان و غیر مسلمان ندارد.

9- قیام عاشورا تنها جهاد اصغر یعنی جنگ و پیکار، جهاد اوسط یعنی برای تزکیه نفس و روح، نبود بلکه مشمول جهاد اکبر نیز می شد. بدین معنا که یاران امام پا به مرحله ای از عبودیت گذاشتند که از "خود" فراتر رفته و جایگاه خود در بهشت را دیدند و اینگونه بود که عاشقانه و عاقلانه تصمیم گرفتند!

10- حضرت اباعبدالله (ع) در بخشی دیگر از سخنانشان فرمودند:«مثلى لا یبایع مثله» یعنی امثال من با امثال یزید بیعت نمی کند! این سخن گستره زمانی اش، همانند طیف انسانی اش نامحدود است. مربوط به دوره خاص نیست. اگر کسی گفت سیاست با دین ارتباطی ندارد باید گفت شریح قاضی هم همین را معتقد بود، ولی یزید به عنوان حاکم سیاسی او را مجبور کرد که به سودش فتوا صادر کند. این یعنی سیاست می تواند در دین انسان رخنه کند!

11- نهضت عاشورا به ما می گوید اگر مشکل داری خود را اصلاح کن و اگر صالح شده ای، به فکر اصلاح جامعه باش.

12- قیام حسینی نشان داد که امر به معروف با موعظه و نصیحت و روضه و امثال ذلک فرق دارد. در امر به معروف انسان از جایگاه قدرت سخن می گوید و بفکر اصلاح است.

13- قیام عاشورا یعنی "به تو چه" و "به من چه " در حکومت اسلامی نداریم! افراد جامعه سرنشینان یک کشتی اند، اگرچه کسی خواست زیر پای خود را سوراخ کند، غرق شدن برای همه است!


اعظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین (علیه السلام) و جعلنا و ایّاکم من الطالبین لثاره

بنام خالق یکتا

اگر توفیق داشته باشیم در این روزها بیشتر با اندیشه حسینی و اهداف قیام سرور و سالار شهیدان آشنا شویم.

1- اول اینکه بدانیم، اهداف و درسهای نهضت عاشورا یک نوع تمثیل است...درسی است برای تمام مردمان تاریخ تا روز قیامت، و مربوط به دوره خاص نیست!

2- در جریان کربلا یزیدیان کاری به شخصیت حقیقی امام حسین (علیه السّلام) نداشتند، بلکه با شخصیت حقوقی ایشان( یعنی امامت شیعیان، نوه رسول الله و فرزند امیرالمؤمنین) دشمنی داشتند.

3- شهادت اباعبدالله از نگاه حقیقی همان اثبات"کلّ نفس ذائقة الموت" است و از نگاه حقوقی فدا شدن یک فرستاده خدا، امام مسلمانان برای جلوگیری از گسترش فرهنگ ضالّه یزیدی در جامعه اسلامی است.

4- وجود مبارک ابی‌عبدالله هم در همین جریان مدینه نفرمود که وقتی یزید حاکم شد باید فاتحهٴ اسلام را خواند فرمود: «بعد الاسلام السلام اذ بلیت الامّة براعٍٍ مثل یزید» یعنی هر کس مثل این یزید حاکم شد باید فاتحه اسلام راخواند. یعنی هرجا که سخن از حق و باطل شد...حالا ممکن است صدّام باشد، ممکن است حجّاج یا هر کس مشابه دیگر!

5- پیامبر گرامی اسلام فرمودند: "من و علی پدران این امّت هستیم". ما شیعیان نیز پذیرفته ایم این پیمان ابویّت را، فلذا اگر کسی به پدر ما تعرضی کرد، و بعلاوه دیگری مسیر آن متعرض را دنبال کرد، ما می شویم خونخواه پدرانمان تا قیام قیامت! آخر پدر ما را شهید کردند...«و جعلنا و ایّاکم من الطالبین لثاره»

6- امام حسین علیه السّلام مراسم حج را به قصد عمره مفرده انجام داد و نه حجّ تمتع...او می دانست نباید به عرفات و مشعر و منا برود...منایش جای دیگر است، لذا روز هشتم که حاجیان به سمت عرفات می روند ایشان بعد از یک سخنرانی رسمی، به سمت کوفه و کربلا حرکت کرد.

حضرت روز عاشورا فرمودند:

وای بر شما! آیا مرا به خاطر اینکه سنتی را تبدیل کرده ام می کشید؟ یا به سبب جرمی که مرتکب شده ام؟ و یا به خاطر حقی که آن را واگذار کرده ام؟

همه در جواب آن بزرگوار پاسخ دادند:

"بغضاً لابیک"- به جهت دشمنی و کینه ای که با پدرت داریم...


الا لعنة الله علی القوم الظّالمین...

و سیعلم الّذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون

اهداف عالی قیام امام حسین (ع)

این مطلب را بخوانید و بدون عصبیت قضاوت کنید که این قیام چقـــدر شبیه به قیام مهدی صاحب الزمان (عج)


با سلام و احترام خدمت دوستان...و عرض تسلیت به مناسبت ایام عزاداری اباعبدالله (ع) و یاران گرامی ایشون

در این روزها قصد داریم به اذن و اراده خدا گوشه ای از منش مولایمان را با سری مطالب "ولایت عشق" بنویسیم...

امید است که مفید واقع شوند انشالله!


اولین مورد این مبحث در ادامه مطلب: